کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گیور
لغتنامه دهخدا
گیور. [ گی وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش بیارجمند شهرستان شاهرود. واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری بیار. محلی کوهستانی با هوای معتدل و سکنه ٔ آن 450 تن است . آب آن از دو رشته قنات تأمین میگردد. محصول عمده ٔ آن غلات ، تنباکو، بادام ، پسته ، و ح...
-
گیور
لغتنامه دهخدا
گیور. [ گی وَ ](ص ) نقل کننده و سخن راننده و قصه خوان و افسانه گوی باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). نقال . قوال . گوینده . || (اِ) در اصطلاح علمی به معنی حس مشترک است و آن قوه ای است مرتب در مقدم تجویف دماغ و اجتماع صور محسوس...
-
جستوجو در متن
-
باغ گوک
لغتنامه دهخدا
باغ گوک . [ گ ُ وْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گیور بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 48 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 11 هزارگزی جنوب راه مالرو ساردوئیه به دارزین واقع است و22 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).