کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیلان غرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چیکلیس
واژهنامه آزاد
چروک خورده، در غرب گیلان به معنای فضله حیوانات نیز به کار برده می شود
-
باخی
لغتنامه دهخدا
باخی . (اِخ ) دهی از دهستان بخش گیلان غرب شهرستان اسلام آباد غرب در 3هزارگزی شمال باختری گیلان ، کنار شوسه ٔ گیلان بقصرشیرین . دشت ، گرمسیر، مالاریائی . دارای 125 تن سکنه و آب آن از رودخانه ٔ گیلان . محصول آن غلات ، برنج ، توتون ، تریاک ،حبوبات ، لبن...
-
قره چی منصور
لغتنامه دهخدا
قره چی منصور. [ ق َ رَ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیره ٔ بخش گیلان غرب شهرستان شاه آباد واقع در 47 هزارگزی شمال باختر گیلان غرب و 4 هزارگزی سرپل ذهاب . موقع جغرافیایی آن دشت گرمسیر مالاریایی است . سکنه ٔ آن 50 تن . آب آن از رودخانه ٔ دیره و محصول آن ...
-
هله شی
لغتنامه دهخدا
هله شی . [ هََ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش گیلان شهرستان اسلام آباد غرب که 500 تن سکنه دارد. آب آن از سراب ایوان و محصول عمده اش غله ، برنج ، حبوب و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
تراب
لغتنامه دهخدا
تراب . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شاه آباد (اسلام آباد غرب ) است که در دوازده هزارگزی جنوب باختری شاه آباد و یکهزارگزی شمال شوسه ٔ شاه آباد به ایلام قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 235 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول...
-
اسماعیلی
لغتنامه دهخدا
اسماعیلی . [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان اسلام آباد غرب . 7000 گزی شمال باختری جوزر، کنار شوسه ٔ اسلام آباد غرب به ایلام . دشت . سردسیر. سکنه 250 تن . شیعه . زبان : کردی ، فارسی . آب از رودخانه ٔ گنگر. محصول : غلات ، برنج ، توتو...
-
خالوخالو
لغتنامه دهخدا
خالوخالو. (اِخ ) دهی است از دهستان گیلان (گیلان غرب ) بخش شهرستان شاه آباد. واقع در 2 هزارگزی شمال باختری گیلان کنار شوسه ٔ گیلان به قصر شیرین . ناحیه ای است واقعدر دشت با آب و هوای گرمسیری و مالاریایی ، 100 تن سکنه دارد. که شیعی مذهب و کردی و فارسی ...
-
دارون
لغتنامه دهخدا
دارون . [ دارْ وَ ](اِخ ) دهی از دهستان دیره بخش گیلان غرب شهرستان شاه آباد. در 32 هزارگزی شمال باختری گیلان و یکهزار گزی باختر شوسه ٔ گیلان به سرپل ذهاب واقع و محلی است دامنه . گرمسیر. مالاریایی . سکنه ٔ آن 50 تن است . آب آن از رودخانه دیره ، محصول ...
-
دولت آباد
لغتنامه دهخدا
دولت آباد. [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شاه آباد با 200 تن سکنه . آب آن از چاه و چشمه است و زمستان اکثر سکنه گرمسیر به گیلان غرب می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ریزه وندگلین
لغتنامه دهخدا
ریزه وندگلین . [ زِ وَگ َ ] (اِخ ) نام طایفه ای است در دهستان باوندپور بخش مرکزی شاه آباد، بین حسن آباد چهارزبر و تنگ شوهان . تابستانها ساکن و زمستانها به گرمسیر ریزوند گیلان غرب می روند. دارای 260 تن سکنه . شغل آنها زراعت دیم در ییلاق و گله داری است...
-
دیره
لغتنامه دهخدا
دیره . [ رِ ] (اِخ ) نام یکی دهستانهای بخش گیلان غرب شهرستان شاه آباد. این دهستان در شمال باختری گیلان واقع شده است . دره ٔ دیره بین کوه دانه خشک و کوه بازی ... واقع شده است . تابستان اکثر سکنه ٔ دهستان برای تعلیف احشام خود به حدود ییلاق هوکانی و درک...
-
دار بادام
لغتنامه دهخدا
دار بادام . [ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. بیست هزارگزی جنوب باختری شاه آباد کنار راه شوسه ٔ شاه آباد به ایلام . کوهستانی سردسیر با 100 تن سکنه . آب از چشمه . محصول آنجا غلات دیم ، لبنیات . شغل اهالی زراعت و تهیه ٔ زغا...
-
باس کله
لغتنامه دهخدا
باس کله . [ ک ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گواور بخش گیلان غرب شهرستان شاه آباد که در 75 هزارگزی خاور گیلان و 18هزارگزی خاور گواور واقع است . ناحیه ای است سردسیر ودارای 100 تن سکنه که آب آن از رودخانه ٔ گواور تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و ...
-
چقاجنگا
لغتنامه دهخدا
چقاجنگا. [ چ َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منصوری بخش مرکزی شهرستان شاه آباد که در 23 هزارگزی جنوب خاوری شاه آباد کنار راه فرعی شاه آباد به پلنگ گرد واقع است . دشت و سردسیر است و 847 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ سراوند. محصولش غلات و لبنیات و شغ...
-
رودسر
لغتنامه دهخدا
رودسر. [ س َ ] (اِخ ) نام یکی ازبخشهای پنجگانه ٔ شهرستان لاهیجان است . این بخش در قسمت شرقی گیلان و یکی از بزرگترین بخشهای استان یکم واقع، و حدود آن بدین قرار است : از طرف شمال و شمال شرقی به دریای خزر و از طرف جنوب به خطالرأس ارتفاعاتی که بین گیلان...