کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیشا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گیشا
/gišā/
معنی
زن ژاپنی که فنون و آداب مخصوص بزمآرایی و سرگرم ساختن مردان را فراگرفته باشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گیشا
لغتنامه دهخدا
گیشا. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیاهو بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . واقع در 105هزارگزی شمال بندرعباس و هزارگزی شمال راه شوسه ٔ کرمان به بندرعباس . در محلی جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 20 تن است . مزرعه ٔ نخلستان گچو جزء این ده است . (از فرهنگ...
-
گیشا
فرهنگ نامها
(تلفظ: gišā) (گیش = نام گیاهی (خرزهره) + ا (پسوند نسبت)) ، منسوب به گیش ؛ (به مجاز) زیبا و با طراوت ؛ گیشا نام دهی در بندر عباس .
-
گیشا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: geisha، مٲخوذ از ژاپنی] gišā زن ژاپنی که فنون و آداب مخصوص بزمآرایی و سرگرم ساختن مردان را فراگرفته باشد.
-
گیشا
فرهنگ فارسی معین
(گِ) [ ژاپنی . ] (اِ.) هر یک از دختران ژاپنی که برای تأمین عیش و سرگرمی مردان آموزش دیده اند.
-
گیشا
واژهنامه آزاد
اسمی دخترانه به معنای هنرمند و به معنای دیگر باطراوت
-
گیشا
واژهنامه آزاد
شادابی و طراوت
-
جستوجو در متن
-
geisha
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گایشی، گیشا، فاحشه، رقاصه ژاپونی