کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیس رنگ دندان شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زرین گیس
لغتنامه دهخدا
زرین گیس . [ زَرْ ری ] (اِخ ) نام دختر شمس المعالی و او از ابوعلی سینا در تصحیح طول جرجان درخواست و وی آن طول در رساله ای به نام بانوی مزبور بنوشت و ابوریحان در کتاب تحدید نهایات اماکن از آن نام برد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
گیس ساختگی
دیکشنری فارسی به عربی
باروکة
-
گیس بریده
لهجه و گویش تهرانی
فاحشه،سلیطه،بدنام
-
گیس پنبه
لهجه و گویش تهرانی
پیر
-
گیس سفید
لهجه و گویش تهرانی
پیر زن عاقل
-
گیس گهی
لهجه و گویش تهرانی
به مسخره موبور، خارجی اروپائی
-
گیس عاریه
لهجه و گویش تهرانی
موی مصنوعی
-
گیس گُهی
لهجه و گویش تهرانی
خارجی(موبور)
-
چل گیس
لهجه و گویش تهرانی
دارای موی انبوه،بافتن مو به صورت رشته های چندگانه
-
گل گیس
لهجه و گویش تهرانی
گیسوان مشکی و پرپشت ، علامت شادی و زنده دلی
-
گل گیس
واژهنامه آزاد
دختری با موهایی به لطافت گل
-
گل و گیس
لغتنامه دهخدا
گل و گیس . [ گ َ ل ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) موی سر و زلف . مجموعه ٔ مو. انبوه موی سر.- گل و گیس یکدیگر را کندن یا گل و گیس کسی را کندن ؛ گل و گیس ضعیفه را کند.
-
کلا ه گیس
دیکشنری فارسی به عربی
باروکة
-
دارای گیس مصنوعی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
باروکة
-
گُل و گیس
لهجه و گویش تهرانی
سروزلف