کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیراننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گیراننده
لغتنامه دهخدا
گیراننده . [ ن َن ْ دَ /دِ ] (نف ) نعت فاعلی از گیراندن . کسی که شمع یا آتشی یا چراغی درگیراند. افروزنده ٔ آتش یا شمع یا چراغ .آنکه آتش یا شمعی برافروزد و روشن کند : شمع روشن بی ز گیراننده ای یا به گیراننده ای داننده ای .مولوی .
-
جستوجو در متن
-
مجرض
لغتنامه دهخدا
مجرض . [ م ُ رِ ] (ع ص ) خدو در گلو گیراننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
آتش افروز
لغتنامه دهخدا
آتش افروز. [ ت َ اَ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) موقد و گیراننده و روشن کننده ٔ آتش : ظرافت آتش افروز جدایی است ادب آب حیات آشنایی است . ؟ || ظرفی سفالین بهیأت جمجمه ٔ آدمی که گویند از مخترعات جالینوس است و سوراخی تنگ دارد. و چون آن را درون آب فروبرند آب ...