کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گیران
لغتنامه دهخدا
گیران . (اِخ ) دهی است از دهستان فنوج بخش بمپور شهرستان ایرانشهر. واقع در 150هزارگزی جنوب باختری بمپور و 8هزارگزی جنوب راه مالرو فنوج به رمشک . محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 250 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، برنج ،...
-
گیران
لغتنامه دهخدا
گیران . (اِخ ) معرب جیران است و آن نام جزیره ای است میان بصره و سیراف و مساحت آن 500گز در 500گز باشد. (از معجم البلدان ). رجوع به جیران شود.
-
گیران
لغتنامه دهخدا
گیران . (نف ، ق ) گیرنده . گیرا. نعت فاعلی از گرفتن در همه ٔ معانی . || در حال گرفتن . مقید واسیر ساختن . (یادداشت به خط مؤلف ). || در حال اشتعال و آتش گرفتن . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
گیران
لغتنامه دهخدا
گیران . [ گ َ ] (اِخ ) نام قریه ای است در دوفرسنگی اصفهان و معرب آن جیران است . (از معجم البلدان ). رجوع به جیران شود.
-
واژههای مشابه
-
گندل گیران
لغتنامه دهخدا
گندل گیران . [ گ َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دره صیدی بخش اشترینان شهرستان بروجرد که در 14 هزارگزی جنوب خاوری اشترینان کنار راه مالرو ترکان به اشترینان واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه ٔ آن 664 تن است . آب آن از رودخانه و قنات تأمین میشود. محصو...
-
جستوجو در متن
-
گیرانی
لغتنامه دهخدا
گیرانی . (حامص ) عمل گیران . گیرندگی . افروختگی . || اسیری . و رجوع به گیران شود.
-
منتقدین
فرهنگ واژههای سره
خرده گیران
-
shipmen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشتی گیران
-
wrestlings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشتی گیران
-
منتقدان
فرهنگ واژههای سره
خرد هگیران، خرده گیران
-
wrestlers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشتی گیران، کشتیگیر
-
عقد
فرهنگ واژههای سره
گواه گیران، پیمان، پیوند زناشوی
-
توبان
لغتنامه دهخدا
توبان . (اِ) شلواری بود تنگ ، کشتی گیران دارند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 367). تنبان چرمی که کشتی گیران پوشند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). شلواری است از پوست که کشتی گیران پوشند. (اوبهی ).شلواری تنگ که کشتی گیران دارند و به تازی تبان گویند. (صحاح الفر...