کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیتی پژوهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گیتی نوردیدن
لغتنامه دهخدا
گیتی نوردیدن . [ ن َ وَ دی دَ ] (مص مرکب ) گردیدن در گیتی . گیتی را سیاحت کردن و زیر پای گذاردن . رجوع به گیتی نورد و گیتی نوردی شود.
-
گیتی آباد
لغتنامه دهخدا
گیتی آباد. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کشکوئیه شهرستان رفسنجان . واقع در 53 هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 8 هزارگزی شوسه ٔ رفسنجان به یزد. سکنه ٔ آن 25 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
گیتی آرا
لغتنامه دهخدا
گیتی آرا. (نف مرکب ) آرایش دهنده ٔ گیتی . || (اِخ ) خالق گیتی که کنایه از خداوندگار باشد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به گیتی آرای شود.
-
گیتی آرای
لغتنامه دهخدا
گیتی آرای . (نف مرکب ) آرایش دهنده ٔ گیتی . عالم آرای . (ناظم الاطباء) : سپهری برین گونه برپای کردشب و روز را گیتی آرای کرد. فردوسی .ای بار خدای گیتی آرای بربنده ٔ پیر خود ببخشای . سعدی . || خداوند و خالق گیتی . (آنندراج ) (بهارعجم ). || از اوصاف پاد...
-
گیتی آرایی
لغتنامه دهخدا
گیتی آرایی . (حامص مرکب ) عمل گیتی آرای . آرایش گیتی .
-
گیتی آفرین
لغتنامه دهخدا
گیتی آفرین . [ ف َ ] (نف مرکب ) آفریننده ٔ جهان . خالق جهان و گیتی . از صفات ایزدی است . (بهار عجم ) (آنندراج ). خداوند. پروردگار. آفریدگار : امام الحق که او را آفرین گویی است در گیتی هر آن کو طاعت یزدان گیتی آفرین دارد. امیر معزی (از آنندراج ) (ارمغ...
-
گیتی افروز
لغتنامه دهخدا
گیتی افروز. [ اَ ] (نف مرکب ) روشن کننده ٔ دنیا. فروزنده ٔ دنیا : چنین گفت آن کس که پیروز گشت سر بخت او گیتی افروز گشت . فردوسی .که بهرام بر ساوه پیروز گشت به رزم اندرون گیتی افروز گشت . فردوسی .مخالف تو اگر شمع گیتی افروز است چو شمع یک شبه عمرش بود ...
-
گیتی افروزی
لغتنامه دهخدا
گیتی افروزی . [ اَ ](حامص مرکب ) عمل و صفت ِ گیتی افروز. افروختن گیتی .
-
گیتی افزای
لغتنامه دهخدا
گیتی افزای . [ اَ ] (نف مرکب ) فزاینده ٔ گیتی . آبادکننده ٔ گیتی . رجوع به گیتی فزای شود.
-
گیتی بان
لغتنامه دهخدا
گیتی بان . (ص مرکب ، اِ مرکب ) مرکب از: گیتی + بان ، پسوند نسبت و اتصاف . (حاشیه ٔبرهان چ معین ). نگاهدارنده ٔ دنیا و روزگار است . (برهان قاطع) (بهار عجم ) (آنندراج ). || کنایه از پادشاه باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ) (بهار عجم )(انجمن آرا). جهانبان ....
-
گیتی بانی
لغتنامه دهخدا
گیتی بانی . (حامص مرکب ) عمل گیتی بان . نگهداری گیتی و جهان .
-
گیتی پرور
لغتنامه دهخدا
گیتی پرور. [ پ َرْ وَ ] (نف مرکب ) پرورنده ٔ گیتی .آنکه گیتی را بپروراند. || (اِ مرکب ) کنایه از آفتاب . (از ناظم الاطباء). خورشید. شمس . خور.
-
گیتی پروری
لغتنامه دهخدا
گیتی پروری . [ پ َرْ وَ] (حامص مرکب ) عمل گیتی پرور. تنظیم و تدبیر گیتی .
-
گیتی پژوه
لغتنامه دهخدا
گیتی پژوه . [ پ ِ / پ َ ] (نف مرکب ) مرکب از: گیتی + پژوه ، پسوند فاعلی . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). دنیاطلب و طالب دنیا باشد چه گیتی به معنی دنیا و پژوه ، طالب و خواهان و جویان باشد. (آنندراج ) (برهان قاطع) (بهار عجم ) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 314). دنیا...
-
گیتی پسند
لغتنامه دهخدا
گیتی پسند. [ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) دنیاپسند. جهان پسند. که مورد پسند گیتی قرار گیرد : هر آوازه کان شد به گیتی بلنداز اندازه ای بود گیتی پسند.نظامی .