کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیتینما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cosmorama
گیتینما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نمایشگاهی از عکسهای ژرفنما (perspective pictures) از مکانهای مختلف جهان، معمولاً بناها و مناظر نمادین کشورها، که با استفاده از نور و عدسی جلوهای واقعی پیدا میکنند
-
واژههای مشابه
-
گیتی نما
لغتنامه دهخدا
گیتی نما. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) نمایان کننده ٔ گیتی . که گیتی در او نماید. رجوع به گیتی نمای شود.- آینه ٔگیتی نما ؛ آینه ٔ اسکندری : به سعی ای آهنین دل مدتی باری بکش کآهن به سعی آیینه ٔ گیتی نما و جام جم گردد. سعدی .- جام گیتی نما : گنج در آ...
-
گیتی نما
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gitin(e,o)mā جهاننما؛ نشاندهندۀ جهان.
-
گیتی
لغتنامه دهخدا
گیتی . (اِ) جهان . کره ٔ زمین . عالم سفلی . (از برهان قاطع) (از بهار عجم ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کره ٔ خاکی . کره ٔ ارض : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه . رودکی .هموار خواهی کرد گیتی راگیتی است کی پذیرد همواری . رودکی .گی...
-
گیتی
لغتنامه دهخدا
گیتی . (اِخ ) دهی است از دهستان درختگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . واقع در 37هزارگزی شمال خاوری کرمان و2هزارگزی باختر راه مالرو شهداد به کرمان . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن 145 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و حبوب...
-
گیتی
واژگان مترادف و متضاد
آفاق، جهان، دنیا، دهر، عالم
-
گیتی
فرهنگ نامها
(تلفظ: giti) جهان ، دنیا ، کرهی زمین ؛ (در نجوم) کیهان .
-
گیتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gētēh] giti جهان؛ دنیا؛ روزگار.
-
گیتی
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - دنیا، جهان . 2 - کاینات .
-
گیتی
دیکشنری فارسی به عربی
عالم
-
گیتی
واژهنامه آزاد
جهان،دنیا
-
آیینه ٔ گیتی نما
لغتنامه دهخدا
آیینه ٔ گیتی نما. [ ن َ / ن ِ ی ِ ن ُ / ن ِ/ ن َ ] (اِخ ) آیینه ٔ گیتی نمای . آیینه ٔ سکندری . || (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجازاً، جام شراب .
-
جام گیتی نما
لغتنامه دهخدا
جام گیتی نما. [ م ِ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (اِخ ) جام جم . جام کیخسرو. جام جهان نما. جامی که تمام احکام و حوادث نجومی در آن درج بوده است : کنون شاه در جام گیتی نمای به پیش جهان آفرین شد بپای . فردوسی .بخواهم من آن جام گیتی نمای شوم پیش یزدان بباشم بپای . ...
-
نما
لغتنامه دهخدا
نما. [ ن َ ] (از ع ، اِمص ) نمو. بالیدگی . (ناظم الاطباء). افزایش . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). رشد. بالش . بالندگی . گوالش . گوالیدگی . (یادداشت مؤلف ) : آنکه همی گندم سازد ز خاک آن نه خدای است که روح نماست . ناصرخسرو.سپهر و عنصر و روح نما راخدا...