کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیاهپالایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گیاه آبگینه
لغتنامه دهخدا
گیاه آبگینه . [ هَِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی است که بدان شیشه را جلا دهند.سرفه ٔ کهنه را نافع باشد و آن را به تازی شجرة الزجاج خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
گیاه انگل
لغتنامه دهخدا
گیاه انگل . [ اَ گ َ ] (اِ مرکب ) گیاهی است که از شیره ٔ درختان تغذیه کند وبه آنها گزند بیشتری رساند. (جنگل شناسی ج 1 ص 219).
-
گیاه ترکی
لغتنامه دهخدا
گیاه ترکی . [ت ُ ] (اِ مرکب ) گیاه سخت تلخ و درد شکم را سود دارد. (معیار جمالی ). فژژ. اگر ترکی . (برهان ذیل فژژ).
-
گیاه چریدن
لغتنامه دهخدا
گیاه چریدن . [ چ َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به گیا چریدن شود.
-
گیاه خودرو
لغتنامه دهخدا
گیاه خودرو. [ هَِ خوَدْ / خُدْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی که بدون کشت و زرع خود روید، چون گیاهی کوهی و صحرایی .
-
گیاه سریشم
لغتنامه دهخدا
گیاه سریشم .[ هَِ س ِ ش ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام درختی است . (آنندراج ). سریش . (برهان ). گیاهی است خشک کننده و نجاران و صحافان بدان چسبانند. رجوع به سریشم شود.
-
گیاه شتر
لغتنامه دهخدا
گیاه شتر. [ هَِش ُ ت ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی که به شتر ماند و از آن کتیرا گیرند. (ناظم الاطباء) : شتر را ز ریحان و سنبل ز گل گیاه شتر بهتر آید خورش .(از فرهنگ شعوری ج 2 ص 310).
-
گیاه شور
لغتنامه دهخدا
گیاه شور. [ هَِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) آنچه تلخ و شورمزه باشد از نبات و آن بمنزله ٔ فواکه است شتران را. حَمض : احمضت الابل ؛ خوردند شتران گیاه شوره . اِحماض ؛ گیاه شوره . (منتهی الارب ).
-
گیاه قیصر
لغتنامه دهخدا
گیاه قیصر. [ هَِ ق َ /ق ِ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی است که برگ آن مدور به اندازه ٔ یک درهم و شاخهای او باریک و درشت و صلب و بعضی منبسط بر روی زمین و بعضی را ساق بقدرذرعی و گلش زرد و ریزه و بعضی بنفش و بعضی را سفید و پراکنده و ثمرش مثل غلاف...
-
گیاه کاشتن
لغتنامه دهخدا
گیاه کاشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) کشت و زرع کردن . کاشتن نباتات . نشاندن یا غرس کردن درخت .
-
گیاه کوه
لغتنامه دهخدا
گیاه کوه . (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صومعه سرا شهرستان فومن . واقع در 7هزارگزی شمال صومعه سرا و 1000گزی راه فرعی صومعه سرا به نرگستان . محلی جلگه و هوای آن معتدل و مرطوب و سکنه ٔآن 110 تن است . آب آن از رود ماسوله تأمین میشود. محصول عمده ٔ ...
-
گیاه نمناک
لغتنامه دهخدا
گیاه نمناک . [ هَِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سبزه ای است که آن را خرفه و پرپهن می گویند و به عربی بقلةالحمقاء خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قسم کوچک آن را لویبا نامند و وجه تسمیه ٔ حمقاء آن است که در مسیل و وادیها و رودخانه ها و...
-
گیاه بر
لغتنامه دهخدا
گیاه بر. [ ب ُ ] (نف مرکب ) برنده ٔگیاه . || (اِ مرکب ) داس که بدان دروند. (السامی فی الاسامی ): مِحَشَّة؛ گیاه بر. داس گیاه . (مقدمة الادب زمخشری چ تهران ص 101). داس و علف درو. آلتی باشد آهنین که بدان گیاه و علف را برند و قطع کنند.
-
گیاه چر
لغتنامه دهخدا
گیاه چر. [ چ َ ] (نف مرکب ) گیاچر. رجوع به گیاچر شود.
-
گیاه چرا
لغتنامه دهخدا
گیاه چرا. [ چ َ ] (نف مرکب ) مخفف گیاه چران . گیاه چرنده . گیاچرا. رجوع به گیاچرا و گیاچر شود.