کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گیان
لغتنامه دهخدا
گیان . (اِ) عناصر اربعه باشد. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 312) : باد باقی به دولت و عمرش تا موالید و این گیان برجاست . ابوالمعالی (از فرهنگ شعوری ).مخصوص به این فرهنگ است . ظاهراً مصحف کیانا باشد. رجوع به کیانا شود.
-
گیان
لغتنامه دهخدا
گیان . (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان پایین شهرستان نهاوند. واقع در 12هزارگزی باختر شهر نهاوند و 8هزارگزی جنوب رودخانه ٔ گاماسیاب . محلی جلگه و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن 2600 تن است . آب آن از رود سراب مهم تأمین میشود. و محصول عمده ٔ آن غلات ، توتون ، ح...
-
گیان
لغتنامه دهخدا
گیان . (اِخ ) یا سرآب گیان ، رودی است در دهستان سفلای نهاوند. (یادداشت به خط مؤلف ).
-
گیان
واژهنامه آزاد
خیمه، چادر
-
جستوجو در متن
-
گیانا
لغتنامه دهخدا
گیانا. (اِ) گیان . عناصر اربعه . (فرهنگ شعوری ج 2 ص 308). آخشیج . ظاهراً مصحف کیانا باشد. رجوع به همین کلمه شود : همه آزادگی است همت اوقهر کرده ست مر گیانا را. امیرخسرو (از فرهنگ شعوری ).
-
تماشاگر
لغتنامه دهخدا
تماشاگر. [ ت َ گ َ ] (ص مرکب ) تماشاچی . تماشاکننده . نظاره گیان . که نظاره کند. نگرنده . ج ، تماشاگران : تماشاگران باغ بگذاشته مغان از چمن رخت برداشته . نظامی .رجوع به تماشا و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
عنبرقنبر
لغتنامه دهخدا
عنبرقنبر. [ عَم ْ ب َ قَم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین شهرستان نهاوند. سکنه ٔ آن 520 تن . آب آنجا از رودخانه ٔ گیان و محصول آن غلات ، توتون ، حبوب و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
مهین آباد
لغتنامه دهخدا
مهین آباد. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین شهرستان نهاوند، واقع در 14 هزارگزی باختر نهاوند و سه هزارگزی گیان . جلگه . سردسیر. دارای 1500 تن سکنه . آبش از چشمه و چاه و رودخانه ٔ جهان و راهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
بالاجوب
لغتنامه دهخدا
بالاجوب . (اِخ ) دهی است از دهستان سلگی شهرستان نهاوند و در 18 هزارگزی شمال باختری شهر نهاوند و بر کنار رودخانه ٔ سراب گیان در جلگه واقع است . ناحیه ای است سردسیر و دارای 211 تن سکنه ، آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و توتون وحبوبات ...
-
کیان
لغتنامه دهخدا
کیان . [ ک ُ / کیا ] (اِ) خیمه ٔ کرد و عرب بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 354). بعضی گویند خیمه ٔ کردان و عربان صحرانشین باشد. (برهان ). خیمه های کردان و تازیان بیابان نشین . (ناظم الاطباء). خیمه های کرد و عرب و سایر صحرانشینان . (از یادداشت به خط مرحو...
-
کروه
لغتنامه دهخدا
کروه . [ ک ُ ] (اِ) ثلث و سه یک فرسخ را گویند و آن سه هزار گز است و بعضی گویند چهارهزار گز است و زیاده از این نیست و آن رابه عربی کراع خوانند. ثلث فرسنگ است و در برهان گفته چهارهزار گز و آن را به عربی کراع خوانند. (برهان ). و در هیچ کتابی کراع بدین م...
-
پیرشهریار
لغتنامه دهخدا
پیرشهریار. [ ش َ ] (اِخ ) پیر شالیار. در اورامان پیری روحانی از مغان زردشتی بوده است موسوم به پیر شهریار (که بزبان کردی او را پیر شالیار خوانند). ازو کتابی باقی است بنام مارفتو پیر شالیار (معرفت پیر شهریار) و نزد مردم اورامان بسیار محترمست و بدست خار...
-
باستان شناسی
لغتنامه دهخدا
باستان شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) علم به آثار تاریخی . شناسایی عتیقات . علم به آثار عتیقه . اصطلاح فرهنگستان ایران در برابر آرکئولوژی .- اداره ٔ کل باستانشناسی ؛ در وزارت فرهنگ ، اداره ای بنام اداره ٔ کل آثار عتیقات در زمان رضا شاه تأسیس گردید که...
-
نهاوند
لغتنامه دهخدا
نهاوند. [ ن َ / ن ِ وَ ] (اِخ )شهری است از عراق عجم . (جهانگیری ) (غیاث اللغات ) (از برهان ). شهری است از جبال . (از حدود العالم ). در نزدیکی همدان . (جهانگیری ). در جنوب همدان است . (از منتهی الارب ). از اقلیم چهارم است و در حدود همدان . (از انجمن آ...