کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گچ کوتاه راه روی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گچ کاشان
لغتنامه دهخدا
گچ کاشان . [ گ َ چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از کلسیم سولفات است .
-
گچ کوب
لغتنامه دهخدا
گچ کوب . [گ َ ] (نف مرکب ) کوبنده ٔ گچ . مردی که گچ نخاله کوبد.آنکه گچ کوبد. و رجوع به گج کوب شود. || (اِ مرکب ) قسمی تخماق برای کوفتن نخاله ٔ گچ . تخماق که با آن کچ کوبند. آلتی وزین و درشت بر دسته استوار کرده که با آن گچ کوبند.
-
گچ کوبی
لغتنامه دهخدا
گچ کوبی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل گچ کوفتن .
-
گچ گر
لغتنامه دهخدا
گچ گر. [ گ َ گ َ ] (ص مرکب ) گچکار: جصاص ؛ گچ گر. (دهار) (منتهی الارب ). لکاث . گچ چر. (منتهی الارب ) : درساعت فرمود تا گچ گران را بخواندند و آن خانه را سفید کردند. (تاریخ بیهقی ).
-
گچ گون
لغتنامه دهخدا
گچ گون . [ گ َ ] (ص مرکب ) برنگ گچ . سفید.
-
گچ گیری
لغتنامه دهخدا
گچ گیری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل گچ گرفتن .
-
گچ مالی
لغتنامه دهخدا
گچ مالی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) مالیدن گچ بدیوار و سقف .
-
cast 3
گچ 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] سازهای برای بیحرکت کردن عضو شکسته یا بیمار
-
plaster cast
گچ 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] پوشش سختی از جنس گچ برای بیحرکت کردن عضو شکسته یا عملشده
-
Minerva jacket, Minerva cast
گچ بالاپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی که تنه و سر و گردن را بهجز دهان و چشمها و گوشها میپوشاند و از آن برای درمان بیماریهای ستون فقرات در ناحیۀ گردن استفاده میشود
-
Petrie cast
گچ پِتری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی از بالای لگن تا نوک انگشتان که در حالتی گرفته میشود که مفصل لگن بیحرکت و به طرف داخل چرخیده باشد و بین دو پا میلهای قرار داشته باشد
-
cast boot
گچ پوتینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] وسیلهای پوتینمانند برای بیحرکت نگه داشتن پای شکسته
-
body cast
گچ تنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی که از نوک سینه تا لگن یا پایینتر گرفته شود تا ستون فقرات بیحرکت بماند
-
gauntlet cast
گچ دستکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی از آرنج تا انتهای انگشتان
-
pastel
گچرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] خمیرهای از مادههای رنگی آمیخته با گچ و صمغ که بهصورت چوبچه درآمده است