کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گچ بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گچ سازی
لغتنامه دهخدا
گچ سازی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل گچ ساختن .
-
گچ سر
لغتنامه دهخدا
گچ سر. [ گ َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان لورا و شهرستانک بخش کرج شهرستان تهران ، سر راه شوسه کرج به چالوس . سکنه ٔ آن 50 تن . پاسگاه پاسبانی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). رابینو در سفرنامه خود (بخش انگلیسی ص 27) این ده را به نام گچه س...
-
گچ شیرین
لغتنامه دهخدا
گچ شیرین . [گ َ ] (اِ مرکب ) نوعی از گل که در عمارت به کار برندو به تر شدن از هم ریزد و این متعارف هندوستان است معلوم نیست که در ولایت هم هست یا نیست . (آنندراج ).
-
گچ کاشان
لغتنامه دهخدا
گچ کاشان . [ گ َ چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از کلسیم سولفات است .
-
گچ کان
لغتنامه دهخدا
گچ کان . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز، 48هزارگزی شمال خاوری ایذه . کوهستانی ، معتدل و سکنه ٔ آن 395 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
گچ کرسا
لغتنامه دهخدا
گچ کرسا. [ گ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اندیکا از بخش قلعه زراس . جلگه ، معتدل و سکنه ٔ آن 55 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
گچ کوبی
لغتنامه دهخدا
گچ کوبی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل گچ کوفتن .
-
گچ گر
لغتنامه دهخدا
گچ گر. [ گ َ گ َ ] (ص مرکب ) گچکار: جصاص ؛ گچ گر. (دهار) (منتهی الارب ). لکاث . گچ چر. (منتهی الارب ) : درساعت فرمود تا گچ گران را بخواندند و آن خانه را سفید کردند. (تاریخ بیهقی ).
-
گچ گران
لغتنامه دهخدا
گچ گران . [ گ َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون ، 15000هزارگزی جنوب خاوری فهلیان ، کنار راه شوسه ٔ کازرون به فهلیان است . دامنه ، گرمسیری ، مالاریائی و سکنه ٔ آن 305 تن است . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، برنج ،...
-
گچ گون
لغتنامه دهخدا
گچ گون . [ گ َ ] (ص مرکب ) برنگ گچ . سفید.
-
گچ گیری
لغتنامه دهخدا
گچ گیری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل گچ گرفتن .
-
گچ مالی
لغتنامه دهخدا
گچ مالی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) مالیدن گچ بدیوار و سقف .
-
cast 3
گچ 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] سازهای برای بیحرکت کردن عضو شکسته یا بیمار
-
plaster cast
گچ 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] پوشش سختی از جنس گچ برای بیحرکت کردن عضو شکسته یا عملشده
-
Minerva jacket, Minerva cast
گچ بالاپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی که تنه و سر و گردن را بهجز دهان و چشمها و گوشها میپوشاند و از آن برای درمان بیماریهای ستون فقرات در ناحیۀ گردن استفاده میشود