کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گچک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گچک
/gačak/
معنی
= غژک
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گچک
لغتنامه دهخدا
گچک .[ گ ِ چ َ ] (اِ) سازی است معروف و مشهور به کمانچه . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (انجمن آرا). آلت موسیقی . غجک . عجک . (برهان ). غژک . کجک . طنبور : ز هر مو چون گچک میکرد فریاددل اصحاب میگشت از غم آزاد.خوارزمی (از فرهنگ نظام و برهان قاطع چ مع...
-
گچک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) [قدیمی] gačak = غژک
-
گچک
فرهنگ فارسی معین
(گ چَ)(اِ.)نام سازی است شبیه کمانچه که با آرشه نواخته می شود.
-
گچک
دیکشنری فارسی به عربی
صقيع
-
جستوجو در متن
-
frost
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرما، شبنم، شبنم منجمد، سرما ریزه، گچک، سرمازدن، سرمازده کردن
-
صقيع
دیکشنری عربی به فارسی
ژاله , شبنم منجمد , شبنم , سرماريزه , گچک , برفک , سرمازدن , سرمازده کردن , ازشبنم يا برف ريزه پوشيده شدن