کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گِلینازیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گُلی گُلی
لهجه و گویش تهرانی
سرخ
-
لُپ گُلی(گُلی)
لهجه و گویش تهرانی
روستایی
-
گل گلی
لغتنامه دهخدا
گل گلی . [ گ َ گ َ ] (اِ) دشکی که در گهواره گذارند (لهجه ٔ قزوینی ). || دنگ کوچک که زیر طبق و روی سر گذارند (لهجه ٔ قزوینی ).
-
گلی بلاغ
لغتنامه دهخدا
گلی بلاغ . [ گ ُ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل که در 40هزارگزی شمال بخش گرمی و کنار راه شوسه ٔ بیله سوار به املاندوز واقع است . هوای آن گرم و سکنه اش 55 تن است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و شغل...
-
گلی بلاغ
لغتنامه دهخدا
گلی بلاغ . [ گ ُ ب ُ ](اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در 10هزارگزی شمال خاوری قره آغاج و 21هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ مراغه به میانه واقع است . هوای آن معتدل و سکنه اش 143 تن است . آب آنجا از چشمه سارها تأمین میشود. مح...
-
گلی جرد
لغتنامه دهخدا
گلی جرد. [ گ ُ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 32هزارگزی شمال باختری الیگودرز و 5هزارگزی خاور راه شوسه ٔ شاه زند به ازنا واقع است . هوای آن معتدل و سکنه اش 522 تن است . آب آنجا از قنات و چاه تأمین میشود. محصول ...
-
گلی چاس
لغتنامه دهخدا
گلی چاس . [گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 100هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ ازنا به درود واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 300 تن است . آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی ز...
-
گلی خان
لغتنامه دهخدا
گلی خان . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ای تیوند بخش مرکزی شهرستان شوشتر که در 45هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 4هزارگزی باختر راه شوسه ٔ مسجدسلیمان به هفتگل واقع و دارای 50 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
گلی سین
لغتنامه دهخدا
گلی سین . [ گْلی / گ ِ ] (فرانسوی ، اِ) از طایفه ٔ گیاهان پروانه ای ، نوعی از آن زینتی است . گلی سین چینی قابل ملاحظه ، زیبا و با خوشه های آبی یا بنفش رنگ است .
-
گلی کل
لغتنامه دهخدا
گلی کل . [ گْلی / گ ِ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) اجسامی که به نام اپوکسی معروفند در نتیجه جذب آب گلی کل تولید می کنند. گلی کلها در شرایط مخصوصی بی آب می شوند و آلدئید، ستن و گاهی اکسید دتیلن تولید کنند. رجوع به روش تهیه ٔ مواد آلی تألیف صفوی ص 172 صص 394 ...
-
گلی کن
لغتنامه دهخدا
گلی کن . [ گْلی / گ ِ ک ُ ] (اِخ ) مجسمه ساز مشهور یونان قدیم که مجسمه ٔ معروف هرکول را ساخته است .
-
گلی نوئیه
لغتنامه دهخدا
گلی نوئیه . [ گ ُ ئی ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان که در 42000گزی شمال خاوری بافت ، سر راه مالرو جواران به رابر واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 85 تن است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوبات و شغل ...
-
گنج گلی
لغتنامه دهخدا
گنج گلی . [ گ َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان شراء بالا بخش کمیجان شهرستان اراک که در 40هزارگزی جنوب کمیجان و 8هزارگزی راه عمومی واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 90 تن است . آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زرا...
-
گاومیش گلی
لغتنامه دهخدا
گاومیش گلی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه ، واقع در نه هزار و پانصدگزی جنوب خاوری میاندوآب و 3 هزارگزی خاور شوسه ٔ میاندوآب به بوکان . جلگه ، معتدل مالاریائی ، دارای 417 تن سکنه ، آب آن از زرینه رود، محصول آن...
-
کاه گلی
لغتنامه دهخدا
کاه گلی . [ گ ِ ] (ص نسبی ) اندوده به کاهگل : اتاق کاهگلی ، خانه ٔ کاهگلی . (یادداشت مؤلف ).