کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گُن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
انده گن
لغتنامه دهخدا
انده گن . [ اَ دُه ْ گ ِ ] (ص مرکب ) اندوهگین . (یادداشت مؤلف ). غمگین . غمناک . رجوع به اندوهگین شود.
-
گُن آباد
لهجه و گویش گنابادی
gon abad مرکز شهرستان گناباد واقع در استان خراسان رضوی است.گناباد یعنی سرزمین خورشید (گون : خورشید)(آباد : آبادی ، سرزمین)
-
گُنِّ قوچ
لهجه و گویش بختیاری
gonn-e quč بیضه قوچ، دُنبلان.
-
گِنِّ شُلال
لهجه و گویش بختیاری
genn-e šolâl کوکِ درشت.
-
گُن گَز
لهجه و گویش بختیاری
gon-gaz ow-borrak .
-
واژههای همآوا
-
گن
لغتنامه دهخدا
گن . [ گ ِ ] (پسوند) مخفف «گین ». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ور. آور. اور. مند. ناک . (یادداشت مؤلف ). بمعنی صفت باشد هرگاه آنرا با کلمه ای ترکیب سازند، همچون : شرمگن و گرگن و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به شعوری ج 2 ص 312 شود. افاده ٔ...
-
گن
لغتنامه دهخدا
گن . [ گ ُ ] (اِ) مخفف گند که خصیه است . (برهان ) (آنندراج ). در اراک (سلطان آباد) گون (خصیه ) مثلاً «گن گوسفند»، یعنی دنبلان گوسفند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
-
گن
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) [قدیمی] gen = گین
-
گِن
لهجه و گویش بختیاری
gen 1. کوک (در دوزندگى)؛ 2. گره (در فرشبافى).
-
گن
لهجه و گویش بختیاری
gen مفصّل، فراوان، بسیار. taš-e genn-i kerdim>:آتش مفصّلى روشن کردیم> .
-
گَن
لهجه و گویش بختیاری
gan بد، زشت.
-
گن
واژهنامه آزاد
بد
-
جستوجو در متن
-
هم جنس
فرهنگ واژههای سره
هم گن
-
gans
فرهنگ لغات علمی
گن