کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گُلچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
floret, floscule, flosculus
گُلچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یک گل منفرد کوچک که بخشی از یک مجموعهگل فشرده یا بخشی از یک گُلآذین است
-
واژههای مشابه
-
گلچه
لغتنامه دهخدا
گلچه . [ گ َ چ ِ ] (اِ) زاغچه و عکه . (ناظم الاطباء).
-
گلچه
لغتنامه دهخدا
گلچه . [ گ ِ چ َ / چ ِ ] (اِ) سلوی و کرک . (ناظم الاطباء). بلدرچین : آن شهی نیست که دردشمن تو هست مجال پیش شاهین چه زند بال پریدن گلچه .ابوالمعالی (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 313 ب ).
-
گلچه
لغتنامه دهخدا
گلچه . [ گ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر گل ، یعنی گل خرد. (ناظم الاطباء).گل کوچک . رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 439، 450 و 453 شود. || گل از ابریشم رنگین و جز آن که برجامه کنند. نقشی با ابریشم یا نخ یا با رنگ به صورت گل . (یادداشت مؤلف ). یک قسم زینتی...
-
گلچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) golče ۱. [عامیانه] گل کوچک.۲. گلی که با ابریشم رنگین بر پارچه بدوزند.۳. (زیستشناسی) هریک از گلهای کوچک موجود در میان گلهای کلاپوک خانوادۀ کاسنی.
-
گلچه
لهجه و گویش تهرانی
گلدوزی،طرح گل در گلدوزی
-
واژههای همآوا
-
گلچه
لغتنامه دهخدا
گلچه . [ گ َ چ ِ ] (اِ) زاغچه و عکه . (ناظم الاطباء).
-
گلچه
لغتنامه دهخدا
گلچه . [ گ ِ چ َ / چ ِ ] (اِ) سلوی و کرک . (ناظم الاطباء). بلدرچین : آن شهی نیست که دردشمن تو هست مجال پیش شاهین چه زند بال پریدن گلچه .ابوالمعالی (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 313 ب ).
-
گلچه
لغتنامه دهخدا
گلچه . [ گ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر گل ، یعنی گل خرد. (ناظم الاطباء).گل کوچک . رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 439، 450 و 453 شود. || گل از ابریشم رنگین و جز آن که برجامه کنند. نقشی با ابریشم یا نخ یا با رنگ به صورت گل . (یادداشت مؤلف ). یک قسم زینتی...
-
گلچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) golče ۱. [عامیانه] گل کوچک.۲. گلی که با ابریشم رنگین بر پارچه بدوزند.۳. (زیستشناسی) هریک از گلهای کوچک موجود در میان گلهای کلاپوک خانوادۀ کاسنی.
-
گلچه
لهجه و گویش تهرانی
گلدوزی،طرح گل در گلدوزی
-
جستوجو در متن
-
آجیده،آج، آژده (سوزن زده) ،آج(زبری سوهان)، عاج (لاستیک)،آجیه(بخیه)
لهجه و گویش تهرانی
پنبهدوزی، بخیه درشت،تخت کفش و گیوه دارای گلچه سوزن دوزی شده با نخ تابیده ،برجستگی،گُل،دندانه