کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گَوِن تِپِلَه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گون آبادی
لغتنامه دهخدا
گون آبادی . (ص نسبی ) منسوب به گون آباد. گونابادی . گنابدی . جنابدی . رجوع به گنابادی شود.
-
گون بان
لغتنامه دهخدا
گون بان . [ گ َ وَم ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان . واقع در 31000 گزی شمال باختر صحنه و 2000 گزی خاور شوسه ٔ کرمانشاه به سقز. کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن 200 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ،قلمستان...
-
گون بان
لغتنامه دهخدا
گون بان . [ گوم ْ ] (اِخ ) نام یکی از کوههای واقعدر شمال هرسین است و هرسین یکی از بخشهای شهرستان کرمانشاهان میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
گون پاپاخ
لغتنامه دهخدا
گون پاپاخ . [ گوم ْ ] (اِخ )ایلی است از ایلات اطراف مشکین آذربایجان . مرکب از دو هزار خانواده . ییلاق آنها سنبلاق است و به مغان قشلاق میکنند. شغل ایشان زراعت است و از طوایف مختلفه ٔ قوجه بیک محسوب میشوند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 108).
-
گون پایاق
لغتنامه دهخدا
گون پایاق . [ گوم ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. واقع در 65000گزی شمال خیاو و 5000گزی شوسه ٔ گرمی به اردبیل . کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 160تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و ...
-
گون تیمور
لغتنامه دهخدا
گون تیمور. [ ت َ ] (اِخ ) پنجمین از خانان قراقروم و از نوادگان اوکتای قاآن فرزند چنگیز و نسب او چنین است : گون تیمور فرزند البک ، فرزند أنگه سریکتو، فرزند او سوخال ، فرزند بیلیکتو، وی از سال 802 تا 805 هَ .ق . حکومت داشته است . رجوع شود به معجم الان...
-
گون دره
لغتنامه دهخدا
گون دره . [ گ َ وَ دَ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان . واقع در 61 هزارگزی جنوب خاوری مشیز و 4 هزارگزی خاور راه مالرو رابر به لاله زار. سکنه ٔ آن 8 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
گون دوفار
لغتنامه دهخدا
گون دوفار. [ گُن ْ دُ ] (اِخ ) یکی از پادشاهان نامی سیستان بوده است . و بنابر یک داستان هندی وی یکی از حواریون مسیح بوده است ، که در زمان او در سال 29 م . به هند مسافرت کرده . این پادشاه نقاط بسیاری زیر فرمانروائی خود داشته و سکه های او در هرات و قند...
-
گون ژده
لغتنامه دهخدا
گون ژده . [ ژَ دَ / دِ ] (اِ) به معنی زنجره است ، و آن جانوری باشد شبیه به ملخ که شبها آواز طولانی کند. (برهان قاطع) (فرهنگ اشتنگاس ) (ناظم الاطباء).
-
گون غنچه
لغتنامه دهخدا
گون غنچه . [ غ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب )غازه . گلگونه ٔ روی زنان . سرخاب . (یادداشت مؤلف ).
-
گون گیل
لغتنامه دهخدا
گون گیل . [ گُن ْ گی ] (اِخ ) بنا به گفته ٔ گزنفون ، نام کسی بوده است که در جنگ پارسیان باایرتریها، طرفدار ایران شد و از طرف دربار ایران حکومت چهار شهر به وی اعطا گردید و اعقاب او این شهرهارا در زمان اردشیر دوم نیز در دست داشتند و بر آنهاحکمروائی میک...
-
گونه گون
لغتنامه دهخدا
گونه گون . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) به معنی گوناگون که رنگارنگ باشد. (برهان قاطع). رنگهای مختلف و رنگارنگ . (ناظم الاطباء). لونالون . ملون به الوان . همه رنگ . رنگ به رنگ . از لون دیگر : تنش سیم و شاخش ز یاقوت و زربر او گونه گون خوشه های گهر. فردوسی ....
-
گچ گون
لغتنامه دهخدا
گچ گون . [ گ َ ] (ص مرکب ) برنگ گچ . سفید.
-
گربه گون
لغتنامه دهخدا
گربه گون . [ گ ُ ب َ / ب ِ ] (ص مرکب ) بمعنی گربه سان که کنایه از فریب دهنده و دغل باز و محیل باشد. (برهان ) (غیاث ). ظاهراً بقیاس گربه سان ساخته شده است : از این گربه گون خاک تا چندچندبه شیری توان کردنش گرگ بند.نظامی .
-
لالهگون
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle gun) (لاله + گون (پسوند شباهت)) ، به رنگ لاله ، لاله فام ، لاله وش ؛ (به مجاز) زیبا رو.