کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گَندزدا 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
antiseptic
گَندزدا 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مادهای شیمیایی که باکتریها و دیگر ریزاندامگانهای بیماریزا را از بین میبَرد یا مانع رشد آنها میشود متـ . پلشتبَر
-
جستوجو در متن
-
پلشتبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← گندزدا
-
disinfectants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضدعفونی کننده ها، ماده گندزدا
-
disinfectant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضد عفونی کننده، ماده گندزدا، ضد عفونی، داروی ضد عفونی
-
مطهر
دیکشنری عربی به فارسی
دواي ضد عفوني , گندزدا , ضدعفوني , تميز و پاکيزه , مشخص , پلشت بر , جداگانه , پادگند , وسيله يا ماده تميز کننده , ضد عفوني , داروي ضد عفوني , ماده گندزدا
-
زدا
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ زداییدن و زدودن) ‹زدای› zo(e)dā ۱. = زدودن۲. زداینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): غمزدا، گندزدا.
-
disinfection by-product
محصول جانبی گندزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ترکیبی که از واکنش یک مادۀ گندزدا با موادآلی موجود در آب به وجود میآید متـ . برحاصل گندزدایی
-
bone wax
موم استخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] آمیزهای از موم و روغن و گندزدا که با پر کردن فضاهای داخل استخوان خونریزی آن را در هنگام جراحی بند میآورد
-
پلشت بر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) palaštbar گندزدا؛ مادهای که موجودات ذرهبینی بیماریزا را از میان ببرد. Δ این اصطلاح شامل موادی است که استعمال خارجی دارند.
-
یدوفرم
لغتنامه دهخدا
یدوفرم . [ی ُ دُ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح شیمیایی ) (فرمول آن ICH3) جسمی است متبلور به رنگ زرد لیمویی با بوی نامطبوع و نافذ شبیه زعفران . یدوفرم در 1975 درجه ٔ صدبخشی ذوب می شود. به عنوان گندزدا مورد استعمال دارد. (فرهنگ اصطلاحات علمی ).
-
عفونی
لغتنامه دهخدا
عفونی . [ ع ُ ] (ع ص نسبی ) منسوب به عفونة و عفونت . دارای عفونت : قانون علاج تبهای عفونی ... بکار باید داشت . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به عفونت و عفونة و تب عفونی شود.- ضدعفونی ؛ آنکه عفونتش زایل شده است . (فرهنگ فارسی معین ).- ضدعفونی شده ؛ در...
-
هاگ
لغتنامه دهخدا
هاگ . (اِ) (اصطلاح طبیعی ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل اسپر و بمعنای آلت تناسل نباتات ذات الالقاح الخفیه که فرانسویها این طبقه نباتات را "aryptogame" میگویند. (فرهنگ غفاری ). || شکل خفته و مقاوم باکتری است که بر اثر ایجاد آن میکرب میتواند در ش...