کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گَرد 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
roundoff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرد کردن، گرد کردن برشی
-
round off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرد کردن، گرد کردن برشی
-
گندله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] gondole هرچیز گرد مانند گلوله؛ گرد.
-
پیچنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) pičande آنچه یا آنکه گرد خود یا گرد چیزی بچرخد.
-
ثانیه
واژهنامه آزاد
ثانیه گرد، دم ،دم گرد
-
مسحوق
دیکشنری عربی به فارسی
پودر , پودر صورت , گرد , باروت , ديناميت , پودر زدن به , گرد زدن به , گرد ماليدن بصورت گرد دراوردن
-
گردآفرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: gord āfarin) (= گُرد آفرید) ، ← گُرد آفرید .
-
dustups
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرد و غبار، نزاع، دعوا، سر و صدا، گرد گیری
-
agglomerating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
agglomerating، متراکم شدن، گرد کردن، جمع کردن، انباشتن، گرد امدن
-
roundlets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلوچه، کمی گرد و دوار، صفحه گرد
-
roundlet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلوچه، کمی گرد و دوار، صفحه گرد
-
agglomerated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
agglomerated، متراکم شدن، گرد کردن، جمع کردن، انباشتن، گرد امدن
-
dusting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرد و غبار، پاشیدن، گردگیری کردن، گرد گرفتن از، ریختن
-
powders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پودر، گرد، باروت، پودر صورت، سوده، خاکه، پودر کردن، پودر شدن، پودر زدن به، گرد زدن به، گرد مالیدن بصورت گرد در اوردن
-
powder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پودر، گرد، باروت، پودر صورت، سوده، خاکه، پودر کردن، پودر شدن، پودر زدن به، گرد زدن به، گرد مالیدن بصورت گرد در اوردن