کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گَرته برداری گذاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گرته
لغتنامه دهخدا
گرته . [ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهرکی بخش شیب آب شهرستان زابل ، واقع در 15000گزی شمال خاوری سکوهه و 8000هزارگزی خاور شوسه ٔ زاهدان به زابل . سکنه ٔ آن 5 خانوار است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
گرته
لغتنامه دهخدا
گرته . [ گ َ ت َ / ت ِ ] (اِ) گرده . رجوع به گرده شود.
-
گرت - گرته
واژهنامه آزاد
گرد - غبار
-
گرتَه یا گردَه
لهجه و گویش تهرانی
پودر آرایش خانمها
-
واژههای همآوا
-
گَرته ،()برداری،()گذاری
لهجه و گویش تهرانی
طرح،اقتباس،طرح اندازی با کیسه گرته