کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گویش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گویش
/guyeš/
معنی
۱. (زبانشناسی) لهجۀ خاصی از یک زبان.
۲. گفتن.
۳. (اسم) [قدیمی] گفتار؛ کلام؛ سخن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
لهجه
دیکشنری
dialect, idiom, language, speech, talk, tongue
-
جستوجوی دقیق
-
گویش
لغتنامه دهخدا
گویش . [ گ َ ] (اِ) گویشه . گویس . گویسه . (برهان ). گودوش . گودوشه . گاودوش .گاودوشه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). به معنی گویس است که ظرف و انای دوغ و ماست باشد. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ سروری ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ).
-
گویش
لغتنامه دهخدا
گویش . [ ی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از گفتن . در فرهنگ دساتیر (صص 264-265) به معنی تکلم کردن و سخن گفتن آمده است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مکالمه . گفتگو. گفتار. || مقاله . (ناظم الاطباء). ترجمه ٔ مقاله . (برهان ).
-
گویش
واژگان مترادف و متضاد
لهجه
-
dialect
گویش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گونهای از یک زبان که در تلفظ و واژگان و دستور با گونۀ معیار همان زبان تفاوت دارد
-
گویش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹گوش› guyeš ۱. (زبانشناسی) لهجۀ خاصی از یک زبان.۲. گفتن.۳. (اسم) [قدیمی] گفتار؛ کلام؛ سخن.
-
گویش
فرهنگ فارسی معین
(یِ) (اِمص .) گفتن ، گفتار.
-
واژههای مشابه
-
dialectology
گویششناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مطالعۀ نظاممند همۀ گویشها و لهجهها بهویژه لهجههای محلی
-
idiolect
گویش فردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] دانش نظام زبانی یک گویشور
-
جستوجو در متن
-
dialects
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گویش ها، گویش، لهجه، زبان محلی
-
اشنیزه
واژهنامه آزاد
عطسه( در گویش پهلوی) و گویش لری
-
یارِبْ
لهجه و گویش گنابادی
yareb در گویش گنابادی یعنی آیا؟ ، کلمه استفهام در گویش گنابادی
-
بیِّه
لهجه و گویش گنابادی
biieh در گویش گنابادی یعنی بیایید معادل بیِّ در گویش گنابادی
-
لهجه
فرهنگ واژههای سره
گویش