کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گونی
/guni/
معنی
۱. پارچۀ زبر و ضخیم که از کنف یا الیاف بعضی گیاهان دیگر بافته میشود و از آن کیسههای بزرگ درست میکنند.
۲. کیسهای که از این نوع پارچه ساخته میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
burlap, gunnysack, hopsacking, sack, sacking
-
جستوجوی دقیق
-
گونی
لغتنامه دهخدا
گونی . (اِ) پارچه ٔ خشنی است که ریسمانش از لیف کنف و غیره تابیده میشود و از آن کیسه بافند و برای حمل مال التجاره مانند قند و شکر و برنج و توتون استفاده نمایند. ریشه ٔ این کلمه از هندی وبه معنی کیسه باشد. (از فرهنگ نظام ). || کیسه مانندی که برای حمل ب...
-
گونی
لغتنامه دهخدا
گونی . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 35 تن است . در بهار ایل میش مست به این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
گونی
لغتنامه دهخدا
گونی . [ گ َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . در 38هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاهان و 2هزارگزی باختر سراب به فیروزآباد. دشت و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن 70 تن است . آب آن از رودخانه ٔ مرگ و چشمه تأمین میگردد. مح...
-
گونی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی] guni ۱. پارچۀ زبر و ضخیم که از کنف یا الیاف بعضی گیاهان دیگر بافته میشود و از آن کیسههای بزرگ درست میکنند.۲. کیسهای که از این نوع پارچه ساخته میشود.
-
گونی
فرهنگ فارسی معین
[ هند. ] (اِ.)1 - پارچة خشنی که ریسمانش ا ز لیف کنف و غیره تابیده شود و از آن کیسه بافند. 2 - کیسه ای از پارچة خشن که برای حمل بار سازند.
-
گونی
دیکشنری فارسی به عربی
طرد , کيس
-
واژههای مشابه
-
گندم گونی
لغتنامه دهخدا
گندم گونی . [ گ َ دُ ] (حامص مرکب ) سیاه چردگی . رنگی میان سپیدی و سیاهی . (ناظم الاطباء). خُضرة. سُمرة. اُدمة. (منتهی الارب ). رجوع به گندم گون شود.
-
گونی باف
لغتنامه دهخدا
گونی باف . (نف مرکب ) که گونی بافد. کسی که گونی بافد. بافنده ٔ گونی . رجوع به گونی شود.
-
گونی بافی
لغتنامه دهخدا
گونی بافی . (اِخ ) (کارخانه ٔ...) کارخانه ٔ گونی بافی واقع در ایستگاه میان شاهی و ساری ، خطشمال ، 4هزارگزی شاهی ، 338هزارگزی تهران . (مؤلف ).
-
گونی بافی
لغتنامه دهخدا
گونی بافی . (حامص مرکب ) عمل بافنده ٔ گونی . کار گونی باف . || (اِ مرکب ) محل بافتن گونی یا کارخانه ٔ گونی بافی .
-
گونی کندی
لغتنامه دهخدا
گونی کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خروسلو بخش گرمی شهرستان اردبیل . واقع در 25هزارگزی راه شوسه ٔ گرمی به اردبیل . کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 143 تن است . آب آن از دهات اطراف تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و حبوبات دیمی است . ...
-
گونی محله
لغتنامه دهخدا
گونی محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی بوده است از دهات ناحیه ٔ فخرعمادالدین در استراباد. (مازندران و استراباد رابینو ص 170 فارسی و 127 انگلیسی ).
-
ساری گونی
لغتنامه دهخدا
ساری گونی . (اِخ ) دهی است از دهستان سهند آباد شهرستان تبریز واقع در 29 هزارگزی جنوب باختری بستان آباد، و 30هزارگزی راه شوسه ٔ بستان آباد به تبریز. کوهستانی وسردسیر، آب آن از رودخانه و چشمه . محصول آن غلات است ، 34 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری...
-
قزل گونی
لغتنامه دهخدا
قزل گونی . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان خروسلو از بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 18 هزارگزی شمال گرمی و 16 هزارگزی شوسه ٔ گرمی اردبیل . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر است . سکنه ٔ آن 18 تن .آب آن از چشمه و محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت اس...