کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گونۀ آسیب پذیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گونه گون
لغتنامه دهخدا
گونه گون . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) به معنی گوناگون که رنگارنگ باشد. (برهان قاطع). رنگهای مختلف و رنگارنگ . (ناظم الاطباء). لونالون . ملون به الوان . همه رنگ . رنگ به رنگ . از لون دیگر : تنش سیم و شاخش ز یاقوت و زربر او گونه گون خوشه های گهر. فردوسی ....
-
کوتاه گونه
لغتنامه دهخدا
کوتاه گونه . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) تقریباً کوتاه . تا حدی کوتاه : پلی بود قوی پشتوانهای قوی برداشته و پشت آن استوار پوشیده کوتاه گونه . (تاریخ بیهقی ). قصه ای است کوتاه گونه حدیث این طغرل ، اما نادر است و ناچار بگوییم . (تاریخ بیهقی ). و رجوع به کو...
-
lectotype
گزینگونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] در نبود گونهنام، نمونهای که تمام مشخصات گونۀ برگزیده را داشته باشد
-
pure type
نابگونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← بهگونه
-
zygomatic region, regio zygomatica
ناحیۀ گونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای بر روی برجستگی استخوان گونه
-
semispecies, incipient species, allospecies
نیمگونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] جمعیتی که بین زیرگونه و گونۀ زیستی قرار دارد و تا حدودی دارای زادآوری/ تولیدمثل و جریان ژنی است
-
syntype, cotype
همگونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هر نمونه از گروهی که گونۀ اصلی براساس آن توصیف شده، اما گونهنام از آن انتخاب نشده است
-
genre 1
گونه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] اصطلاحی در طبقهبندی فیلمها براساس پرداخت عناصر درونمایهای و شکلی آنها
-
species
گونه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مجموعهای از جمعیتهایی که دارای دامنۀ انتشار و نام علمی مشخص و ژنگان و پویشگاه مستقل و توانایی تولیدمثل/ زادآوری هستند
-
type 1
گونه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] در طبقهبندی اشیای باستانی، شیء یا سازه یا هر عضو دیگری از مجموعۀ مواد فرهنگی، که باتوجهبه مجموعهای سامانمند از بارزهها مشخص میشود
-
variety
گونه 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، زبانشناسی] در جامعهشناسی زبان، هر نظام زبانی که مؤلفههای جغرافیایی و اجتماعی زبان را منعکس میکند
-
arbitrary type
گونۀ اختیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گونهای که طبق نظر باستانشناس و بهصورت قراردادی برای دستساختهها تعیین میشود
-
typification, examplification
گونهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تمیز دادن گونههای مختلف از یکدیگر
-
endemic species, indigenous species
گونۀ بومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] گیاه یا جانوری که در ناحیۀ معینی زندگی میکند
-
analytical type
گونۀ تحلیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گروهبندی اختیاری براساس گروهی از شاخصهها که به کمک آنها میتوان گونههای کلی دستساختهها را دستهبندی کرد