کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوناگون کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوناگون کردن
لغتنامه دهخدا
گوناگون کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گوناگون گردانیدن . متنوع ساختن . رنگارنگ گردانیدن . رجوع به گوناگون شود.
-
واژههای مشابه
-
گوناگون شدن
لغتنامه دهخدا
گوناگون شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متنوع شدن . مختلف شدن . || رنگارنگ شدن . رجوع به گوناگون شود.
-
دارای رنگهای گوناگون
دیکشنری فارسی به عربی
مختلف
-
مجموعه ای از مطالب گوناگون
دیکشنری فارسی به عربی
مزيج
-
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون
دیکشنری فارسی به عربی
تنسيق
-
جستوجو در متن
-
diversified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متنوع، متنوع کردن، گوناگون ساختن
-
diversifying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنوع، متنوع کردن، گوناگون ساختن
-
diversify
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنوع، متنوع کردن، گوناگون ساختن
-
diversifies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنوع می کند، متنوع کردن، گوناگون ساختن
-
process cheese
پنیر پرورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی پنیر که از خرد و مخلوط کردن و ذوب کردن انواع پنیر و نامیزه کردن آنها با نمکهای گوناگون به دست آید
-
تلوین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] talvin ۱. رنگبهرنگ کردن.۲. گوناگون ساختن.۳. غذاهای گوناگون حاضر کردن.۴. اسلوب کلام را تغییر دادن و کلام متنوع آوردن.
-
رنگارنگ
لغتنامه دهخدا
رنگارنگ . [ رَ رَ ] (ص مرکب ) مختلف الالوان و گوناگون . (ناظم الاطباء). به الوان مختلف . برنگهای گوناگون . رنگ برنگ . بچندرنگ مختلف . به الوان . با رنگهای بسیار : آن پر از لاله های رنگارنگ وین پر از میوه های گوناگون . سعدی (گلستان ).- رنگارنگ کردن ؛...
-
تلوین
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - رنگ به رنگ کردن . 2 - اسلوب سخن را تغییر دادن و متنوع ساختن . 3 - غذاهای گوناگون حاضر کردن .