کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گول زن گول زنَک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
گول زن،گول زنَک
لهجه و گویش تهرانی
وسیله سرگرم کردن،پستانک
-
جستوجو در متن
-
غاتیة
لغتنامه دهخدا
غاتیة. [ ی َ ] (ع ص ) زن گول . (اقرب الموارد). زن گول بیخرد. (منتهی الارب ).
-
ورهرهة
لغتنامه دهخدا
ورهرهة. [ وَرَ رَ هََ ] (ع ص ) زن گول . (منتهی الارب ). زن احمق . (از اقرب الموارد). زن گول و احمق . (ناظم الاطباء).
-
ملقطان
لغتنامه دهخدا
ملقطان . [ م َ ق َ ] (ع ص ) مرد گول . ملقطانة مؤنث آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ملقطانة. گول و احمق و به مرد خطاب کرده می گویند: یا ملقطان و به زن یا ملقطانة؛ یعنی ای مرد گول و ای زن گول . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
trickster
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترفندها، شیاد، حقه باز، نیرنگ باز، عیار، گول زن، بامبول زن
-
tricksters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستاران، شیاد، حقه باز، نیرنگ باز، عیار، گول زن، بامبول زن
-
رطآء
لغتنامه دهخدا
رطآء. [ رَطْ ] (ع ص ) زن گول . ج ، رُطْء. (منتهی الارب ). حمقاء. (اقرب الموارد). زن گول و احمق ، ج ، رَطاآت . (ناظم الاطباء).
-
متفنکة
لغتنامه دهخدا
متفنکة. [ م ُ ت َ ف َن ْ ن ِ ک َ ] (ع ص ) زن گول . (منتهی الارب ).زن گول و احمق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
faithless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی اعتمادی، بی وفا، بی ایمان، گول زن
-
مُفت بر
لهجه و گویش تهرانی
قمارباز متقلب،زرنگ و گول زن،کلاش
-
احتيالي
دیکشنری عربی به فارسی
کلا ه بردار , گول زن , حيله گر , فريب اميز
-
نصاب
دیکشنری عربی به فارسی
گول زن , گوش بر , قاچاق , متقلب , کلا ه گذار , کلا ه بردار
-
skinner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکینر، قاطرچی، پوست فروش، پوست کن، گول زن
-
عنفک
لغتنامه دهخدا
عنفک . [ ع َ ف َ] (ع ص ) گول از مرد و زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد گول و زن گول . (ناظم الاطباء). احمق و حمقاء. (اقرب الموارد). || مرد ثقیل ناگوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).