کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گولک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گولک
لغتنامه دهخدا
گولک . [ ل َ ] (اِ) کوزه ٔ دهانه تنگی که دفن کنند و در آن پول ریزند. (ناظم الاطباء). غولک . (آنندراج ). غُلَّک . دخل پول دکان دار. || ریشه ٔ گیاه آنغوزه . (ناظم الاطباء). بیخ انگدان . ریشه ٔ حلتیت . (شعوری ج 2 ص 321).
-
گولک
لغتنامه دهخدا
گولک . [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در50هزارگزی جنوب خوسف و 5هزارگزی باختر راه مالرو عمومی قیس آباد. دامنه و گرمسیر و سکنه ٔ آن 91 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن لبنیات و شغل اهالی زراعت و مال...
-
واژههای مشابه
-
عیسی گولک
لغتنامه دهخدا
عیسی گولک . [ سا ؟ ] (اِخ ) نام دیگری از ده عیسی گولی است . رجوع به عیسی گولی شود.
-
جستوجو در متن
-
عیسی گولی
لغتنامه دهخدا
عیسی گولی . [ سا ] (اِخ ) دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو. آب آن از چشمه . منطقه ای کوهستانی و محصول آن غلات است . این ده را عیسی گولک نیز می نامند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).