کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوشی اَرمیکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
near field communication handset, NFC handset
گوشی اَرمیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی گوشی تلفن که خوانشگر ارتباطات میداننزدیک در آن تعبیه شده است
-
واژههای مشابه
-
گنده گوشی
لغتنامه دهخدا
گنده گوشی . [ گ َ دَ / دِ] (حامص مرکب ) صفت گنده گوش . رجوع به گنده گوش شود.
-
کلان گوشی
لغتنامه دهخدا
کلان گوشی . [ک َ ] (حامص مرکب ) بزرگ گوش بودن . اذانی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلان و ماده ٔ قبل شود.
-
گران گوشی
لغتنامه دهخدا
گران گوشی . [ گ ِ ] (حامص مرکب ) کری . سنگین گوشی : بد مشنو وقت گران گوشی است زشت مگو نوبت خاموشی است . نظامی .رجوع به گران گوش شود.
-
handset
گوشی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی، مهندسی مخابرات] [عمومی] دستگاه تلفن [مهندسی مخابرات] بخشی از دستگاه تلفن که کاربر بهواسطۀ آن مکالمه میکند
-
tuning peg
گوشی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قسمتی از ساز در اغلب زهصداها که برای تنظیم کوک زهها به کار برده میشود
-
گران گوشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] gerānguši سنگین بودن گوش: ◻︎ بد مشنو وقت گرانگوشیست / زشت مگو نوبت خاموشیست (نظامی۱: ۸۸).
-
phablet
رایانگوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] افزارهای که آمیزهای از امکانات رایانک و تلفن همراه هوشمند را در خود دارد اختـ . رایاگ
-
بیخ گوشی
لغتنامه دهخدا
بیخ گوشی . [ خ ِ ] (ص نسبی ) نجوی . آهسته سخن گفتن چنانکه دیگری نشنود.- بیخ گوشی حرف زدن ؛ بیخ گوشی صحبت کردن . بیخ گوشی گفتن . و رجوع به ترکیبات بیخ ذیل بیخ شود.
-
بلندگوی گوشی
دیکشنری فارسی به عربی
سماعة
-
گوشی تلفن
دیکشنری فارسی به عربی
سماعة
-
بیخ گوشی
دیکشنری فارسی به عربی
همس
-
تَه گوشی
لهجه و گویش گنابادی
tahgoshi در گویش گنابادی یعنی سیلی ، ضربهای که با دست به صورت کسی زده شود.در گویش گنابادی معادل خوگوشی است.
-
بیخ گوشی
لهجه و گویش تهرانی
سیلی