کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوشتپار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
sarcomere
گوشتپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] واحد انقباضی ماهیچهتارچه
-
واژههای مشابه
-
پار
واژگان مترادف و متضاد
۱. پارسال، پارینه، سالگذشته ۲. پاره، دریده، کهنه ۳. تکه، قطعه ۴. پرش، پرواز ۵. چرم
-
patch 1
پار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] همۀ ایستگاههای گیرندۀ فعال در لرزهنگاری سهبعدی که از چشمۀ نقطهای معینی داده ثبت کنند
-
پار
فرهنگ فارسی معین
(ق .) سال گذشته .
-
پار
فرهنگ فارسی معین
(ص .) پاره ، قطعه .
-
پار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = پر(یدن ): پرواز، پرش .
-
پار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) چرم دباغی شده .
-
پار
لغتنامه دهخدا
پار. (اِ) پرواز. پرش . (برهان ).
-
پار
لغتنامه دهخدا
پار. (اِ) چرم دباغت کرده . (برهان ). چرم پیراسته . (جهانگیری ). چرم : گوید خر امیره با سهل دیلمم او کرده پارِ پاردُم من فراخ و تنگ . سوزنی .|| لباس کهنه : السفسیر، آنکه پار مردمان فروشد. (السامی فی الاسامی ). || گز و اَرَشی بود که بدان چیزها و جامه ه...
-
پار
لغتنامه دهخدا
پار. (اِ) سال پیش . سال گذشته . عام اول . عام ماضی . (مهذب الاسماء). پارسال . سالی که بی فاصله پیش از امسال است . سنه ٔ ماضیه : بدو گفت گرسیوزای شهریارسیاوش از آن شد که دیدی تو پار. فردوسی .خدایگانا غزوی بزرگ آمد پیش ترا فریضه تر است این ز غزو کردن پ...
-
پار
لغتنامه دهخدا
پار. (اِخ ) «کاترین ...» . رجوع به کاترین شود.
-
پار
لغتنامه دهخدا
پار. (اِخ ) نام چهارمین منزل از سوی هرات بجانب غور که امیرمسعود در سفر خود به غور از آنجا گذشته است . (از تاریخ ابوالفضل بیهقی ).
-
پار
لغتنامه دهخدا
پار. (ص ) پاره ؛ ماه پار، ماه پاره . || دریده : دین زردشت آشکار شده پرده ٔ رحم پارپار شده . سنائی .زینت باغ بیشتر گرددچون گل سرخ جامه پار کندپیش دانا زبان شدت دی قصه ٔ راحت بهار کند.عمادی .
-
پار
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] pār ۱. در سال گذشته.۲. (اسم) سال گذشته؛ سال پیش؛ پارسال؛ پایار: ◻︎ فراوان خوشترم امروز از دی / فراوان بهترم امسال از پار (فرخی: ۱۴۴).