کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوشتخوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گوشتخوار
معنی
(خا) (ص .) 1 - دارای عادت یا گرایش به خوردن مواد گوشتی .2 - دارای ویژگی تغذیه از جانوران .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
carnivorous, flesh-eating
-
جستوجوی دقیق
-
گوشتخوار
فرهنگ فارسی معین
(خا) (ص .) 1 - دارای عادت یا گرایش به خوردن مواد گوشتی .2 - دارای ویژگی تغذیه از جانوران .
-
گوشتخوار
دیکشنری فارسی به عربی
آکل اللحم
-
واژههای مشابه
-
حیوان گوشتخوار
دیکشنری فارسی به عربی
آکل اللحم
-
واژههای همآوا
-
گوشت خوار
لغتنامه دهخدا
گوشت خوار. [ خوا / خا ] (نف مرکب ) گوشت خور. گوشت خواره . که گوشت خورد. اکال اللحم . لاحِم لَحَم : مزور پزد خنجر گوشت خوارش عدو را که بیمار عصیان نماید. خاقانی .|| حیوانی که از گوشت غذا کند مانند درندگان و جوارح طیور. (یادداشت مؤلف ). هر حیوانی که گ...
-
گوشت خوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گوشتخواره، گوشتخور› (زیستشناسی) guštxār آنکه گوشت بخورد؛ گیاه یا جانوری که به عنوان منبع غذایی از مواد حیوانی تغذیه و آنرا هضم میکند.
-
جستوجو در متن
-
آکل اللحم
دیکشنری عربی به فارسی
گوشتخوار , حيوان گوشتخوار
-
carnivoral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوشتخوار
-
gutterlike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوشتخوار
-
fleshlier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوشتخوار
-
ghettoed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوشتخوار
-
carnivorously
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوشتخوار
-
meatotome
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوشتخوار