کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوسفند زنگوله دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوسفند زنگوله دار
دیکشنری فارسی به عربی
رائد
-
واژههای مشابه
-
گوسفند تسلیم
لغتنامه دهخدا
گوسفند تسلیم . [ ف َ دِ ت َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گوسفندی که در قربانگاه برای قربان کردن حاضر سازند، و به مجاز بر شخصی که درکمال تسلیم باشد اطلاق کنند. (آنندراج ) : دل سلیم من آن گوسفند تسلیم است که جز به تیغ تو قربان شدن نمی داند.ملا شانی تکلو (...
-
آبله ٔ گوسفند
لغتنامه دهخدا
آبله ٔ گوسفند. [ ب ِ ل َ / ل ِ ی ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اَمیهه . نَبَخ . نَبْخ .
-
دنبه گوسفند
دیکشنری فارسی به عربی
ردف
-
گوسفند نر
دیکشنری فارسی به عربی
کبش
-
صدای گوسفند
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: varvar طاری: baba طامه ای: varvar طرقی: baba کشه ای: varvar نطنزی: baba
-
گوشت گوسفند
دیکشنری فارسی به عربی
خروف
-
چرم گوسفند
دیکشنری فارسی به عربی
خروف
-
مث گوسفند
لهجه و گویش تهرانی
بی عرضه
-
گوسفند ماده
واژهنامه آزاد
میش
-
پشم گوسفند
واژهنامه آزاد
صوف
-
گوسفند انداز
واژهنامه آزاد
نام فنی از کشتی که یک دست در پس سر حریف و دست دیگر در کندۀ او قرار می گیرد.
-
پشم گوسفند وجانوران دیگر
دیکشنری فارسی به عربی
صوف
-
گوسفند در آغل است.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: gusband ru tevila deha. طاری: hayun yo âqel dera. طامه ای: heyvun ru has (/ kande) deɂe. طرقی: gusband yo âqel dera. کشه ای: hayvun yo âqel vâ. نطنزی: gusfand tu hasâr-a.