کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گور داعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گور داعی
لغتنامه دهخدا
گور داعی . [ رِ ] (اِخ ) محلی در نزدیکی گرگان که تن بی سر محمدبن زید (علوی ) که در سال 287 هَ . ق . در دومیلی گرگان شکست یافت و به قتل رسید در آنجا مدفون است . (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 124).
-
واژههای مشابه
-
گور به گور
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (ص مر.) نفرین و آرزوی جزای شخصی است برای مرده .
-
گنه گور
لغتنامه دهخدا
گنه گور. [ گ َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکو که در 16500 گزی باختر پلدشت و 3500 گزی شمال شوسه ٔ پلدشت به ماکو واقع شده است . هوای آن مالاریایی و سکنه اش 34 تن است . آب آن از ساری سو تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل ...
-
گور پرویز
لغتنامه دهخدا
گور پرویز. [ پ َرْ ] (اِخ ) دهی است از بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز واقع در 9 هزارگزی جنوب ایذه ، کنار راه مالرو ده ملا به نورآباد. جلگه و گرم سیر است .سکنه ٔ آن 212 تن است . آب آن از قنات و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و...
-
گور سرخ
لغتنامه دهخدا
گور سرخ . [ رِ س ُ] (اِخ ) نام امام زاده ای در گرگان . حمداﷲ مستوفی آرد: «و از مزار اکابر، تربت محمدبن جعفر صادق و آن مزار به گور سرخ مشهور است و در آنجا دو سنگ آسیا است هر یک را بیست گز قطر و دو گز ضخم ». (نزهة القلوب مقاله ٔ ثالثه چ لسترنج ص 159). ...
-
گور کردن
لغتنامه دهخدا
گور کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دفن کردن مرده را. به خاک سپردن مرده : نصر سیار بر واصل عمرو نماز کرده اندر سراپرده ٔ خویش گور کردش . (تاریخ بخارای نرشخی ص 73).- به گور کردن ؛ گور کردن . به خاک سپردن : و او را [ مروان را ] به دمشق به گور کردند.(تاری...
-
گور کندن
لغتنامه دهخدا
گور کندن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قبر برای مرده ساختن . کندن زمین را تا مرده رادر آن نهند. اجداث . اجتداث . (تاج المصادر بیهقی ).
-
گور یهود
لغتنامه دهخدا
گور یهود. [ ی َ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 25000 گزی شمال سنقر، کنار راه فرعی سنقر به گردکانه . دامنه و سردسیر و دارای 140 تن سکنه است . آب آن از چشمه است . محصول آن غلات و حبوب و توتون و شغل اهالی ز...
-
flat grave
لتهگور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] چالۀ سادۀ بیضیشکل یا چهارگوشی که جسدی در آن دفن شده باشد
-
disturbed burial
گور آشفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گور دستخوردهای که کل یا بخشی از محتویات آن از وضعیت نخستین خارج شده باشد
-
rearticulated burial, false extended burial, placed bone burial
گور بازبسامان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری که در آن بقایای استخوانی یک جسد برخلاف حالت طبیعی آن دوباره ساماندهی شده است
-
articulated burial, proper burial, formal burial
گور بسامان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری که در آن بقایای استخوانی یک جسد در حالت طبیعی قرار دارد
-
burial vault
گور تاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گورخانهای سنگی یا آجری که غالباً دارای پوششی قوسی است
-
mass grave
گور جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری که حاوی بقایای درهمریختۀ چند جسد یا بخشهایی از اجساد و گاه چند جسد کامل باشد