کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گور تاقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بهرام گور
لغتنامه دهخدا
بهرام گور. [ ب َ م ِ ] (اِخ ) بهرام پنجم یا وهرام . شاهنشاه ایران از سلسله ٔ ساسانیان پسر و جانشین یزدگرد اول . پس از فوت یزدگرد بزرگان ایران شاهزاده ای را بنام خسرو بر تخت نشانیدند اما منذربن نعمان امیر حیره که سرپرست بهرام بود او را یاری کرد و قوای...
-
چرم گور
لغتنامه دهخدا
چرم گور. [ چ َ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از چله و زه کمان باشد. (برهان ). بمعنی زه کمان است . (انجمن آرا) (آنندراج ). مرادف چرم کمان و چرم گوزن . (از آنندراج ). چله و زه کمان . (ناظم الاطباء) : چو بر شاخ آهو کشد چرم گوربدوزد سر مور برپای م...
-
خاک گور
لغتنامه دهخدا
خاک گور. [ ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خاک قبر. سَفی ̍. سَفاة. رَمس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). مجازاً گور. قبر.
-
خانه ٔ گور
لغتنامه دهخدا
خانه ٔ گور. [ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قبر. مدفن . گور : کشته ٔ عشق را فنا مظهر جلوه ٔ بقاست خانه ٔگور بهر مرد آئینه جهان نماست . شوکت (از آنندراج ).- امثال :خانه ٔ گور و چراغ ؛ کنایه از خرج بیموقع نمودن است چه در خانه ٔ گور چراغ سو...
-
خران گور
لغتنامه دهخدا
خران گور. [ خ َ ] (اِ مرکب ) گورخران .
-
چم گور
لغتنامه دهخدا
چم گور. [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چغاپور شهرستان بوشهر که در 24 هزارگزی جنوب خورموج و در باختر رود هیرمند واقع است . جلگه و گرمسیر است و 103 تن سکنه دارد. آبش از چاه . محصولش غلات و خرما. شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
-
سنگ گور
دیکشنری فارسی به عربی
شاهد القبر
-
گور شدن
لهجه و گویش تهرانی
مردن،گم شدن :یا دور شو یا گور شو
-
گور ماست
لهجه و گویش تهرانی
آمیزه شیر و ماست
-
گور مرگش
لهجه و گویش تهرانی
خیر سرش!
-
گور تیفونک
لهجه و گویش بختیاری
gur-tifunak گورکن (نام جانورى پستاندار).
-
گور زا
لهجه و گویش بختیاری
gur-zâ کوتوله، کوتاهقد.
-
که گور
واژهنامه آزاد
نام گیاهی است که درمناطق غربی شهر بشرویه اطراف رقه در خراسان جنوبی می روید و می گویندکه برای دردپا و دردکمر مفید است
-
کح گور
واژهنامه آزاد
گیاهی است که درمناطق کوهپایه شهرستان بشرویه اطراف دهستان رقه می روید وبرای درد پا وکمردردمفیداست این گیاه رامی توان بصورت دمنوش استفاده کرد
-
گم و گور، گم و گور شدن
لهجه و گویش تهرانی
ناپدید شدن.