کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گورگا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گورگا
/gavorgā/
معنی
کوس؛ طبل؛ دهل.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گورگا
لغتنامه دهخدا
گورگا. [ گ َ وُ ] (مغولی ، اِ) به مغولی کوس و طبل باشد، و آن را گورگه نیز گویند. (آنندراج ) (فرهنگ وصاف ). رجوع به گورگه شود.
-
گورگا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] ‹گورگه› [قدیمی] gavorgā کوس؛ طبل؛ دهل.
-
گورگا
فرهنگ فارسی معین
(گَ وُ) (اِ.) [ مغ . ] = گورگه : طبل ، کوس .
-
جستوجو در متن
-
گورگه
لغتنامه دهخدا
گورگه . [ گ َ وُ گ َ / گ ِ ] (مغولی ، اِ) به مغولی کوس و طبل باشد. و آن را گورگا نیز گویند. (از آنندراج ) : سپه کار پیکار برساختندگورگه زده سورن انداختند. شرف الدین علی یزدی (از آنندراج ).رجوع به گورگا شود.