کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گورز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گورز
لغتنامه دهخدا
گورز. [ گُرْ ] (اِخ ) مرکز بخش موزل از ناحیه ٔ متز کامپانْی (در فرانسه ) با 1090 تن جمعیت . کلیسایی قدیمی به سبک گتیک و رومی در این قسمت وجود دارد.
-
جستوجو در متن
-
صاری گز
لغتنامه دهخدا
صاری گز. [ گ ُ ] (اِخ ) صاری گوزل و یا صاری گورز. وی یکی از علما و دانشمندان عصر سلطان بایزیدخان ثانی و سلیم خان اول و لقب او نورالدین است . و قاضی عسکر آناطولی بود. در 919هَ . ق . معزول شد و در سال 927 درگذشته . وی به سمت واعظ و ناصح بنزد شاهزاده سل...
-
اخلور
لغتنامه دهخدا
اخلور. [ اَ ] (اِ) خرنوب نبطی باشد و آن میوه ایست سرخ بسیاهی مایل ، بشکل گرده ٔ گوسفند و آنرا بشیرازی گورز گویند و آن میوه ٔ کبر باشد،با سرکه پرورده کنند و خورند. (برهان ) (آنندراج ).
-
گرز
لغتنامه دهخدا
گرز. [ گ ُ ] (اِ) پهلوی وزر ، اوستا وزرا ، معرب آن جُرز، ارمنی ورز ، هندی باستان وجره (گرز رعد [ ایندرا ]، کردی گورز . و رجوع به گرزه شود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). عمود آهنین . (برهان ). کوپال و لخت . (از فرهنگ اسدی ). عمود باشد و گرز گاوسار ...