کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوتی
لغتنامه دهخدا
گوتی . (اِخ ) طایفه ای از ساکنان قدیم زاگروس که محلشان شمال و مشرق شهرزور بوده است . این گروه نارامسین [ یکی از پادشاهان اکد ] را شکست داده بر بابل مسلطشدند و پس از چند سال نخست همسایه ٔ جنوبی خود یعنی لولوبی ها را ضربتی هولناک زدند ولی در شهرزور نای...
-
گوتی
لغتنامه دهخدا
گوتی . [ گ ُ ] (اِخ ) گوتلاند. قسمت جنوبی سوئد که در دو طرف دریاچه ٔ وترن قرار گرفته است . دشتهای گوتی غربی برای تربیت دام آماده و زمینهای گوتی شرقی زراعتی است .
-
واژههای مشابه
-
گارسیا گوتی رز
لغتنامه دهخدا
گارسیا گوتی رز. [ رِ ] (اِخ ) آنتونیو. مصنف درام نویس اسپانیولی متولد در شیکلانا. وی درامهای رمانتیک دارد. (1813 - 1884 م .).
-
جستوجو در متن
-
guttie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوتي
-
gutti
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوتي
-
ghetti
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوتی، محله کلیمی ها
-
یارلا
لغتنامه دهخدا
یارلا. (اِخ ) نام یکی از پادشاهان گوتی است که سه سال سلطنت کرده است . رجوع به گوتی و رجوع به تاریخ کرد تألیف رشید یاسمی ص 31 شود.
-
هابلوم
لغتنامه دهخدا
هابلوم . (اِخ ) یکی از سلاطین سلسله ٔ گوتی که دو سال سلطنت کرده است .
-
یارلاگاندا
لغتنامه دهخدا
یارلاگاندا. (اِخ ) نام یکی از شاهان گوتی است که هفت سال سلطنت کرده است . رجوع به تاریخ کرد تألیف رشید یاسمی ص 31 شود.
-
الولومش
لغتنامه دهخدا
الولومش . [ اِ م ِ ] (اِخ ) از پادشاهان گوتی ها. (از تاریخ کرد ص 30 از مجموعه ٔ متون چ اکسفورد ج 2).
-
پوزورسین
لغتنامه دهخدا
پوزورسین . (اِخ ) پسر هابلوم از پادشاهان گوتی که بابل را در تصرف داشتند. (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی آن ص 31).
-
شارکالی شاری
لغتنامه دهخدا
شارکالی شاری . (اِخ ) نام پادشاه آکاد و نوه ٔ نارام سین (2711 - 2688 ق . م .) است . در یکی از سالنامه های او اشاره به لشکرکشی برای دفع گوتیان شده است . در سالنامه ٔ دیگر آمده است : «من پادشاه گوتی را که شرلک نام داشت اسیر کردم ». لیکن باوجود کشته شدن...
-
الیپی
لغتنامه دهخدا
الیپی . [اِ ] (اِخ ) نام ولایتی قدیمی بود در سرحد شمالی ایلام که کوهها و دره های شمالی شرقی به دره ٔ فعلی میرسید و از طرف شمال حد آن شاهراه بین بابل و همدان بود. در شمالی الیپی بقایای طوایف گوتی و کاس مقام داشتند. (تاریخ کرد ص 46). این ولایت با ناحیه...