کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوارون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گوارون
/govārun/
معنی
= گریون
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوارون
لغتنامه دهخدا
گوارون . [ گ ُ ] (اِ) جوششی باشد که به سبب سودا بر پوست آدمی پیدا شود و روزبه روز پهن گردد و پوست را درشت گرداند، و به عربی قوبا گویند. (برهان ). خشک ریشه و قوبا. (ناظم الاطباء).
-
گوارون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [قدیمی] govārun = گریون
-
جستوجو در متن
-
کوارون
لغتنامه دهخدا
کوارون . [ ک ُ ] (اِ) علتی است با خارش که پوست بدن را درشت گرداند و به این معنی با کاف فارسی هم آمده است . (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رشیدی گوارون ضبط کرده است . و رجوع به گوارون شود.
-
حزاز
لغتنامه دهخدا
حزاز. [ ح ُ ] (ع اِ) قوبا. ادرفن . داد.سودا. گوارون . اگریون . ولین . اندوب . اندج . ابریون . حسین خلف تبریزی گوید: کوفتی باشد که آنرا به عربی قوبا گویند و آن علتی است که در بدن آدمی پیدا شود و هرچند برآید پهن گردد و خارش کند. (برهان قاطع). داود ضریر...
-
ادرفن
لغتنامه دهخدا
ادرفن . [ اَ دَ ف َ ] (اِ) علتی است که در پوست بدن آدمی بهم میرسد و آنرا داد گویند و بعربی قوبا خوانند. (برهان قاطع). نام علتی است که سبب آن دو چیز بود یکی خلط بد اندر تن ، دوم قوه ٔ طبیعت . و خلط بد نیز دو گونه است یکی خلطی بود تیز و رقیق یا خلطی بو...