کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوارندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوارندگی
لغتنامه دهخدا
گوارندگی . [ گ ُ رَ دَ / دِ] (حامص ) خوشگواری و خوش آیندگی . (ناظم الاطباء). صفت گوارنده . گوارایی . مساغ . مرائت . مرائة : از یکی سو رونده آب فرات به گوارندگی چو آب حیات .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
خبربجه
لغتنامه دهخدا
خبربجه . [ خ َ ب َ ب َ ج َ ] (ع اِمص ) گوارندگی غذا. (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
ناگوارندگی
لغتنامه دهخدا
ناگوارندگی . [ گ ُ رَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) بدهضمی . تحلیل نرفتگی غذا. || نادلچسبی . || طعامی که سلامتی بخش نباشد (؟). (ناظم الاطباء). صفت ناگوارنده . رجوع به ناگوارنده و گوارندگی شود.
-
مساغ
لغتنامه دهخدا
مساغ . [ م َ ] (ع مص ) مصدر میمی است از سوغ . آسان به گلو فروشدن چیزی . گوارندگی . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به سوغ شود. || (اِ) جای گذر و راه . (منتهی الارب ). مدخل . (اقرب الموارد). جای روانی چیزی و جای روان شدن و جواز. (غیاث ) (آنندراج ). گذرگاه...
-
برش
لغتنامه دهخدا
برش . [ ب ُ رِ ] (اِمص ) اسم مصدر است از بریدن . بریدن . (آنندراج ). || برندگی . تندی . تیزی . حدت . قاطعیت چنانکه گویند برش این کارد،این چاقو، این قلمتراش ، این شمشیر، این خنجر و امثال آنها چگونه است ؟ یا کارد خوش برش نیست : چون میغ رسیدی آتش آمیغبا...