کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گواب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گواب
معنی
(گَ) (اِمر.) = گوآب : 1 - جای پست ، مغاک . 2 - آب گیر. 3 - حدقة چشم ، چشم خانه .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
pond, tarn
-
جستوجوی دقیق
-
گواب
لغتنامه دهخدا
گواب . [ گ َ ] (اِ مرکب ) جای پست و نشیب . (آنندراج ). مغاک و ژرف . (ناظم الاطباء). || آبگیر. || حدقه ٔ چشم . (آنندراج ). خانه ٔ چشم . (ناظم الاطباء).
-
گواب
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (اِمر.) = گوآب : 1 - جای پست ، مغاک . 2 - آب گیر. 3 - حدقة چشم ، چشم خانه .
-
جستوجو در متن
-
شیذر
لغتنامه دهخدا
شیذر. [ ش َ ذَ ] (اِخ ) نام شهری است و یا آنکه زمین همواریست که در آن گوآبهای مناسبی حفر کنند. (از اقرب الموارد: «ش ذر»). گوآب . (ناظم الاطباء).
-
کشمان
لغتنامه دهخدا
کشمان . [ ک ِ ] (اِ مرکب ) زمین کشت زراعت کرده شده را گویند. (برهان ) (آنندراج ). در حاشیه ٔ برهان آمده است : این کلمه مخفف کشتمان است مرکب از کشت (کاشتن ) + مان (پسوند اتصاف ) کشتمند : از حبوبات در همه کشمان نیست چندانکه درکشند بفخ . نزاری قهستانی (...
-
وقیعة
لغتنامه دهخدا
وقیعة. [ وَ ع َ ] (ع اِ) وقیعت . آسیب کارزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). صدمه ٔ جنگ . (اقرب الموارد). || خنور از شاخ خرما که در وی جامه و جز آن نهند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گوآب در سنگ که آب بایستد در آن . (مهذب الاسماء). چاهک کوه یا زمین نرم ...