کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گه گاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هروانه گه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹هروانگه، هروانه› [قدیمی] harvānegah ۱. بیمارستان.۲. تیمارستان.۳. [مجاز] جای شکنجه و عذاب: ◻︎ بفرمود کاین را به هروانهگه / برید و کنیدش همان جا تبه (فردوسی: لغتنامه: هروانهگه).
-
گُه خشکه
لهجه و گویش تهرانی
نجاست خشک شده
-
گه دونی
لهجه و گویش تهرانی
جای نامطلوب و بد
-
گُه لوله
لهجه و گویش تهرانی
سنده! توهین
-
گَه کِردن
لهجه و گویش بختیاری
ga: kerdan سرپیچى از رفتن (اسبها گاهى در ضمن حرکت ناگهان توقف مىکنند و پس از چند دقیقه دوباره به راه خود ادامه مىدهند).
-
گَه گَهاى
لهجه و گویش بختیاری
ga: ga:i 1. اسبى که در ضمن حرکت گاهگاه چند دقیقهاى توقف کند؛ 2. (کنایى) فردى که گهگاه دست از کار بکشد.
-
گُه میش
لهجه و گویش بختیاری
go-miš فضله موش.
-
گه رو
واژهنامه آزاد
حلق ، گلو ، دستگاه صوتی ....
-
گه مال کردن
لغتنامه دهخدا
گه مال کردن . [ گ ُه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به گه آلودن . || نیک نشستن . پاکیزه نکردن . پلیدی نیک نزدودن .
-
گه نیس کن
لغتنامه دهخدا
گه نیس کن . [ گ ِ ک َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مارز بخش کهنوج شهرستان جیرفت . واقع در 140هزارگزی جنوب کهنوج . سر راه مالرو کوه شهری به مارز. سکنه ٔ آن 20 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
سبیل مگسی/ گُه مگسی
لهجه و گویش تهرانی
سبیل کوچک باریک به اندازه ناخن انگشت کوچک
-
گه خوری،()اضافی
لهجه و گویش تهرانی
فضولی
-
گه مال، ()کردن
لهجه و گویش تهرانی
گندکاری
-
گُه مگسی،سبیل()
لهجه و گویش تهرانی
خال ریز و سیاه کم رنگ
-
شاش و گُه
فرهنگ گنجواژه
فضولات.