کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گهواره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گاهواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gāhvārak] [قدیمی] gāhvāre = گهواره
-
wheedler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گهواره
-
jahvism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گهواره
-
cradlelike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گهواره ای
-
gaper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گهواره
-
casky
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گهواره
-
مهاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مُهُد و اَمهِدَة] [قدیمی] mehād گهواره.
-
نَنُو، ننی
لهجه و گویش تهرانی
گهواره
-
نئنو
لهجه و گویش تهرانی
گهواره
-
هَلولَه
لهجه و گویش بختیاری
halula گهواره.
-
بیشکه
واژهنامه آزاد
گهواره
-
مهاد
لغتنامه دهخدا
مهاد. [ م َهَْ ها ] (ع ص ) گهواره فروش . (یادداشت مؤلف ). منجک گر. (مهذب الاسماء). گهواره ساز و گهواره فروش .
-
sea cradle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گهواره دریا
-
نَنیی
لهجه و گویش تهرانی
ننو، گهواره
-
نهنو
لهجه و گویش تهرانی
ننو، گهواره