کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گهر
/gohar/
معنی
= گوهر
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جوهر، گوهر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گهر
لغتنامه دهخدا
گهر. [ گ َ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بویراحمدی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . در کنار شوسه ٔ آرو به بهبهان . واقع در جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 175 تن است . آب آن از رودخانه ٔ خیرآباد تأمین میشود. محصولات آن غلات ، میوه ، برنج ، ک...
-
گهر
لغتنامه دهخدا
گهر. [ گ َ هََ ] (اِخ ) نام رفیق و همدمی مر افراسیاب را. (ناظم الاطباء) (اشتنگاس ). در ولف چنین نامی نیامده است .
-
گهر
لغتنامه دهخدا
گهر. [ گ ُ هََ ] (اِ) مخفف گوهر و به تمام معانی آن است . رجوع به گوهر شود.
-
گهر
واژگان مترادف و متضاد
جوهر، گوهر
-
گهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ گوهر] [قدیمی] gohar = گوهر
-
گهر
فرهنگ فارسی معین
(گُ هَ) (اِ.) نک گوهر.
-
واژههای مشابه
-
RWR
گِهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← گیرندۀ هشدار راداری
-
گَهَر
لهجه و گویش بختیاری
gahar 1. استخر بزرگ؛ 2. رودخانه؛ 3. دریاچه کوچک.
-
گهر آدم
لغتنامه دهخدا
گهر آدم . [ گ ُ هََ رِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) مخفف گوهر آدم . رجوع به ذیل همین کلمه شود.
-
گهر آسمان
لغتنامه دهخدا
گهر آسمان . [ گ ُ هََ رِ س ِ ] (ترکیب اضافی ) مخفف گوهر آسمان . رجوع به ذیل همین کلمه شود.
-
گهر افشاندن
لغتنامه دهخدا
گهر افشاندن . [ گ ُ هََ اَ دَ ] (مص مرکب ) مخفف گوهر افشاندن . رجوع به ذیل همین کلمه شود.
-
گهر باریدن
لغتنامه دهخدا
گهر باریدن . [ گ ُ هََ دَ ] (مص مرکب ) مخفف گوهر باریدن . رجوع به همین کلمه شود.
-
گهر پاشیدن
لغتنامه دهخدا
گهر پاشیدن . [ گ ُ هََ دَ ] (مص مرکب ) مخفف گوهر پاشیدن . گوهر نثار کردن . گوهر پخش کردن بر کسی یا بر چیزی .
-
گهر پسندیدن
لغتنامه دهخدا
گهر پسندیدن . [ گ ُ هََ پ َ س َ دَ ] (مص مرکب ) مخفف گوهر پسندیدن باشد.