کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گنگی
معنی
(گُ) (حامص .) لکنت و گرفتگی زبان .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. بیزبانی، لالی
۲. ابهام ≠ گویایی
دیکشنری
ambiguity, haze, obscurity, opacity, vagueness
-
جستوجوی دقیق
-
گنگی
لغتنامه دهخدا
گنگی . [گ ُ ] (حامص ) لکنت و گرفتگی زبان . (آنندراج ). خَرَس .بَکَم . بَکامة. (منتهی الارب ). صفت گنگ : در سخن دُر ببایدت سفتن ورنه گنگی به از سخن گفتن . سنایی .|| عدم فصاحت . (یادداشت مؤلف ) : هیچ چیز نیست که از او هم تن را فایده بود و هم روان را ک...
-
گنگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیزبانی، لالی ۲. ابهام ≠ گویایی
-
vagueness
گنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] وضعیتی که در آن یک واحد زبانی، معنای کاملاً مشخص و دقیقی ندارد و نسبی است
-
گنگی
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (حامص .) لکنت و گرفتگی زبان .
-
واژههای مشابه
-
Gavialis gangeticus
تمساح پوزهباریک گنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ تمساحپوزهباریکیان و راستۀ تمساحسانان که پوزهاش از همه کروکودیلها درازتر است
-
Platanista gangetica gangetica
شبهدولفین گنگی حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ شبهدولفینرودیان و راستۀ آببازسانان که پوزۀ طویلی به اندازۀ یکپنجم طول بدنش دارد و دندانهای آن بلند و چشمهایش کوچک و بالههای شنایش پهن است
-
جستوجو در متن
-
بکم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] bakam گنگی.
-
gangliate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گنگی
-
gluiness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گنگی
-
خرس
واژگان مترادف و متضاد
لالی، گنگی، بیزبانی
-
خرس
فرهنگ فارسی معین
(خَ رَ) [ ع . ] (اِمص .) گنگی .
-
ambiguity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابهام، سخن مشکوک، گنگی معنی، نا معلومی
-
incommensurability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نامساعد بودن، گنگی، عدم تقارن، سنجش ناپذیری، تباین