کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گندی
لغتنامه دهخدا
گندی . [ گ َ ] (حامص ) در تداول عوام ، بی عرضگی . بی لیاقتی . پستی . بی شخصیتی : آدم به این گندی ندیدم . رجوع به گند شود.
-
گندی
لغتنامه دهخدا
گندی . [ گ ُ ] (اِخ ) یکی از خانواده های برجسته ٔ فلورانس که پل دُ گندی کشیش رتز از ایشان بود.
-
گندی
لغتنامه دهخدا
گندی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان که در 12 هزارگزی شمال باختری ماه نشان و 12 هزارگزی راه عمومی واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 350 تن است . آب آن از چشمه سار تأمین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت...
-
گندی
واژهنامه آزاد
[گُ] نوعی کوفته، غذای مخصوص کلیمی ها
-
واژههای مشابه
-
gonadal, gonadial, gonadic
گُندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به گُند
-
جستوجو در متن
-
جندیشاپور
لغتنامه دهخدا
جندیشاپور. [ ج ُ ] (اِخ ) رجوع به جندیسابور و جندشاپور و گندی شاپور و جندیشاهبور شود.
-
disorder of sexual development, DSD
اختلال تکوین جنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] هریک از وضعیتهای مادرزاد که در آن تکامل فامتنی یا گندی یا کالبدشناختی جنسی، غیرطبیعی یا نامتجانس باشد
-
بیت لاباط
لغتنامه دهخدا
بیت لاباط. [ ب َ /ب ِ ت ِ ] (اِخ ) نام سریانی جندیشابور، جندشاپور و گندیشاپور است . رجوع به جندشاهپور و گندی شاهپور شود.
-
ماسویه
لغتنامه دهخدا
ماسویه . [ ی َ /س َ وَی ْه ْ ] (اِخ ) از کسانی بود که در داروشناسی و طب اطلاعاتی داشت و از تربیت یافتگان گندی شاپور بود. وی از معاصران جبریل بن بختیشوع و پدر یوحنا، طبیب معروف گندی شاپور است . (از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 61). و رجوع به تاریخ...
-
کندشاپور
لغتنامه دهخدا
کندشاپور. [ ک ُ ] (اِخ ) نام شهری . (ناظم الاطباء). جندشاپور. جندیشاپور. گندشاپور. (فهرست ولف ) : نشستنگهش کندشاپور بوداز ایران و از باختر دور بود. فردوسی .و رجوع به گندی شاپور شود.
-
مخرة
لغتنامه دهخدا
مخرة. [ م َ رَ ] (ع اِ) تیز وگند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). هر بوی گندی که از شکم کسی برآید. (ناظم الاطباء).
-
توت پُسْ
لهجه و گویش گنابادی
totpos در گویش گنابادی حشره ای است که در فصل توت آوری درختان توت روی این درخت زندگی میکند و از انگل ها تغذیه میکند و در صورت مواجهه با خطر بوی بد و گندی از خود خارج میکند.
-
جندیسابور
لغتنامه دهخدا
جندیسابور. [ ج ُ دَ ] (اِخ ) شهری است در خوزستان که آنرا شاپوربن اردشیر بنا کرد. (معجم البلدان ). رجوع به جندشاپور و گندی شاپور و جندیشاپور و جندیشاهبور و نخبةالدهر دمشقی ص 110، 179 شود.