کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گندمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گندمی
/gandomi/
معنی
۱. به رنگ گندم.
۲. نانی که از آرد گندم تهیه میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گندمی
لغتنامه دهخدا
گندمی . [گ َ دُ ] (ص نسبی ) گندمین . رجوع به همین کلمه شود.
-
گندمی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به گندم) ‹گندمین› gandomi ۱. به رنگ گندم.۲. نانی که از آرد گندم تهیه میشود.
-
واژههای مشابه
-
زبان گندمی
لغتنامه دهخدا
زبان گندمی . [ زَ ن ِ گ َ دُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به زبان گندمین شود.
-
گیاهان گندمی
دیکشنری فارسی به عربی
حبوب
-
جو گندمی
فرهنگ گنجواژه
موی دورنگ.
-
جو و گندمی
فرهنگ گنجواژه
دو رنگ.
-
جستوجو در متن
-
گِرده
لهجه و گویش بختیاری
gerda نان گندمى شبیه بربرى.
-
cereal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غلات، غله، حبوبات، گیاهان گندمی
-
چِکَّه
لهجه و گویش بختیاری
čekka کیسه گندمى که براى آرد کردن به آسیاببرند و بیش از یکى نباشد.
-
conditioned wheat
گندم آمایششده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گندمی که آن را برای فراوری بهتر آرد مرطوب میکنند و برای یکنواخت شدن رطوبت در لایههای خارجی آن، مدتی نگه میدارند
-
بثنیة
لغتنامه دهخدا
بثنیة. [ ب َ / ب ِ ث َ نی ی َ ] (ع اِ) برخی گویند همان نام بثنة است . بعضی نیز گویند که گندمی را منسوب به شهری بدین نام خوانده اند. و جمعی بدانجا منسوب اند. (از معجم البلدان ). نوعی از گندم نفیس که در ده بثنه پیدا شود. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (م...
-
Juncus
سازو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از سازوئیان با 225 تا 300 گونۀ گندمیشکل که در اغلب نواحی مرطوب جهان میرویند، ولی در نواحی گرمسیری نادرند
-
شلتوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چلتوک› (زیستشناسی) šaltuk برنجی که هنوز آن را از پوست در نیاورده باشند؛ برنج نکوبیدهای که دارای پوستۀ نازک گندمیرنگ است؛ شالی.