کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گندآب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گنداب
لغتنامه دهخدا
گنداب . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور که در 24هزارگزی خاور فدیشه واقع شده است . هوای آن گرم و سکنه اش 269 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است . (از ...
-
گنداب
لغتنامه دهخدا
گنداب . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره باشلو از بخش چاپشلو از شهرستان دره گز که در 8هزارگزی جنوب باختری چاپشلو واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 66 تن است . آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و بنشن و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو...
-
گنداب
لغتنامه دهخدا
گنداب . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 69000گزی شمال باختری کرمانشاه و 5000گزی خاور راه شوسه ٔ سنندج واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 170 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوبات ...
-
گنداب
لغتنامه دهخدا
گنداب . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج که در 39000گزی شمال خاوری سنندج بین گمه دره و قشلاق جنوب واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 235 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری ...
-
گنداب
لغتنامه دهخدا
گنداب . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش ایوانکی شهرستان دماوند که در 18هزارگزی شمال باختر ایوانکی و 6هزارگزی راه شوسه تهران به خراسان واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 285 تن است .آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، انجیر ول...
-
گنداب
لغتنامه دهخدا
گنداب . [ گ َ ] (اِخ ) محلی بر سر راه گلوگاه به شاهرود در مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو متن انگلیسی ص 65).
-
گنداب
لغتنامه دهخدا
گنداب . [ گ َ ] (اِخ )دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج که در 29000گزی جنوب پاوه و 18000گزی باختر قلعه جوانرود واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 90 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات ، توتون ، گردو و توت و...
-
گنداب
لغتنامه دهخدا
گنداب . [ گ َ ](اِخ ) دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد که در 21هزارگزی شمال خاوری دورود و 8هزارگزی شمال راه آهن اهواز واقع شده است . هوای آن معتدل وسکنه اش 152 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهال...
-
گنداب
لغتنامه دهخدا
گنداب . [گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان پسکوه بخش سوران شهرستان سراوان که در 51000گزی شمال باختر سوران و 5000گزی جنوب راه فرعی خاش به سوران واقع شده و دارای 40 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
گنداب
واژگان مترادف و متضاد
۱. باتلاق، باطلاق، ، مرداب ۲. فاضلاب
-
گنداب
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (اِمر.) آب گندیده و بدبوی .
-
جستوجو در متن
-
گندابه
لغتنامه دهخدا
گندابه . [ گ َ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) گنداب . رجوع به گنداب شود.
-
جوی و لجن
فرهنگ گنجواژه
جویهای گنداب.
-
باتلاق
واژگان مترادف و متضاد
باطلاق، گنداب، مرداب، منجلاب ≠ دریاچه
-
باطلاق
واژگان مترادف و متضاد
باتلاق، گنداب، مرداب، منجلاب، سیاهآب ≠ دریاچه