کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گنج گاومیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گنج عرش
لغتنامه دهخدا
گنج عرش . [ گ َ ج ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) مأخوذ است از حدیث : ان للّه کنزاً (یا کنوزاً) مفتاحه (یا مفاتیحها) السنة الشعراء : هم امارت هم زبان دارم کلید گنج عرش وین دو دعوی را دلیل است از حدیث مصطفی .خاقانی (دیوان چ سجادی ص 18).
-
گنج عروس
لغتنامه دهخدا
گنج عروس . [ گ َ ج ِ ع َ ] (اِخ ) نام گنج اول است از جمله ٔ کنوز ثمانیه ٔ خسروی . گویند این گنج را خود جمع کرده گذاشته بود. (برهان ) (آنندراج ) : نخستین که بنهاد گنج عروس ز چین و ز برطاس و از هند و روس .فردوسی (شاهنامه ج 9 ص 2892).دگر گنج خضرا و گنج ...
-
گنج عروس
لغتنامه دهخدا
گنج عروس . [ گ َ ج ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام یکی از تصنیفات باربد. (برهان ) (آنندراج ).
-
گنج فریدون
لغتنامه دهخدا
گنج فریدون . [ گ َ ج ِ ف ِ رِ ] (اِ مرکب ) نام نوائی است . (فرهنگ رشیدی ). نام نوایی است از موسیقی . (برهان ) (آنندراج ). نام نوایی که مطربان زنند. (فرهنگ اسدی ص 404) (اوبهی ) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) : بر گل تر عندلیب گنج فریدون زه ست لشکر چین ...
-
گنج فریدون
لغتنامه دهخدا
گنج فریدون . [ گ َج ِ ف ِ رِ ] (اِخ ) گنج متعلق به فریدون : جام را گنج فریدون خون بهاست چون درفش کاویان برکرد صبح .خاقانی (دیوان چ سجادی ص 490).
-
گنج قارون
لغتنامه دهخدا
گنج قارون . [ گ َ ج ِ ] (اِخ ) گنج روان . گنجی که قارون از زر و سیم فراهم آورده بود و بزرگی و فراوانی آن قوم موسی را بشگفتی انداخت . در شأن آن گنج در ذیل سوره ٔ 28 (قَصَص ) آیه ٔ 76 آمده است : ان قارون کان من قوم موسی فبغی علیهم و اتیناه من الکنوز م...
-
گنج قباد
لغتنامه دهخدا
گنج قباد. [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سمیرم بالا بخش حومه ٔ شهرستان شهرضاکه در 27هزارگزی شمال باختری شهرضا و 4هزارگزی راه ماشین رو طالخونچه به مبارکه واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 140 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، پنب...
-
گنج گرداب
لغتنامه دهخدا
گنج گرداب . [ گ َ گ ِ ] (اِخ ) نام گردابی نزدیک دهکده ٔ دنکی از دهات ساری . (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 163).
-
گنج آباد
لغتنامه دهخدا
گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان میداود (سرگچ ) بخش جانگی گرمسیر شهرستان اهواز که در 24هزارگزی جنوب باختری باغ ملک و 5هزارگزی خاوری راه اتومبیل رو هفت گل به رامهرمز واقع شده است . سکنه ٔ آن 20 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
گنج آباد
لغتنامه دهخدا
گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز که در 25هزارگزی جنوب باختری سراسکند و 8هزارگزی راه آهن میانه به مراغه واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 420 تن است .آب آن از چشمه و رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلا...
-
گنج آباد
لغتنامه دهخدا
گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جرقویه بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا که در 38هزارگزی شمال خاور شهرضا متصل به راه فرعی گنج آباد به شهرضا واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 100 تن است . آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات ، پنبه سردرخت...
-
گنج آباد
لغتنامه دهخدا
گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد که در 21هزارگزی شمال مهاباد و 8هزارگزی خاور راه شوسه ٔ مهاباد به ارومیه واقع شده است . هوای آن معتدل و مالاریایی و سکنه ٔ آن 140 تن است . آب آن از رودخانه ٔ مهاباد و چشمه ...
-
گنج آباد
لغتنامه دهخدا
گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاوگان بخش دهخوارقان شهرستان تبریز که در 9هزارگزی باختر مرکز بخش و دوهزارگزی راه شوسه تبریز به گاوگان واقع شده است . جلگه ای و معتدل است و مرکب از مزارع خالی از سکنه . اهالی ده های اطراف آن زراعت می کنند. (ا...
-
گنج آباد
لغتنامه دهخدا
گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه که در6هزارگزی ارومیه و 500گزی خاور راه شوسه ٔ ارومیه به شاهپور واقع شده است . هوای آن معتدل مالاریایی و سکنه ٔ آن 120 تن است . آب آن از قنات و چشمه ٔ شهرحاجی تأمین می شود. مح...
-
گنج آباد
لغتنامه دهخدا
گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان که در 36هزارگزی جنوب باختری ماه نشان و 6هزارگزی راه عمومی واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 340 تن است . آب آن از رودخانه ٔ قلعه جوق تأمین میشود. محصول آن غلات و انگور...