کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گنجشگ خانگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گنجشگ خانگی
دیکشنری فارسی به عربی
عصفور
-
واژههای مشابه
-
بچه گنجشگ
لغتنامه دهخدا
بچه گنجشگ . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ گ ُ ج ِ ] (اِ مرکب ) نوزاد گنجشک . گنجشک خرد که از تخم بدر آمده باشد : هر کجا بچه ٔ گنجشکی بودبچه گنجشک درآوردی زود.ایرج میرزا.
-
انواع گنجشگ
دیکشنری فارسی به عربی
عصفور
-
جستوجو در متن
-
sparrows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گنجشک ها، گنجشگ خانگی، انواع گنجشگ
-
خانگی
لغتنامه دهخدا
خانگی . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) متعلق و منسوب بخانه . (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 385). ج ، خانگیان : غریو از خانگیان وی و اهل حرم برآمد. (تاریخ بیهقی ).بدرم خانگیان را جگر و سینه و جنب اول از جیب وشاقان خزر درگیرم . خاقانی .از دشمن خانگی حذر ن...
-
گ
لغتنامه دهخدا
گ . (حرف ) گاف یا کاف غیرصریحه که عرب آن را قاف معقوده گوید و در یمن آن را تلفظ کنند چون فارسی زبانان . حرف بیست و ششم از الفبای فارسی است . این حرف در الفبای عربی نیست و در حساب جمل آن را = ک (بیست ) گیرند. و آواز آن میان جیم و کاف است . عبدالرشید ت...