کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گنبد درون زاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کچه گنبد
لغتنامه دهخدا
کچه گنبد. [ ک َ چ ِ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار. کوهستانی و سردسیر. سکنه 250 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
کچه گنبد
لغتنامه دهخدا
کچه گنبد. [ ک َ چ ِ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان گاوبازه در شهرستان بیجار. تپه ماهور و سردسیر. سکنه 440 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
کبود گنبد
لغتنامه دهخدا
کبود گنبد. [ ک َ گُم ب َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش کلات شهرستان دره گز. کوهستانی . معتدل . سکنه ، 8229 تن . آب آن از چشمه سار و رودخانه . محصول آن غلات ، برنج و میوه . شغل اهالی ، زراعت ، کسب و تجارت و مالداری و قالیچه بافی است . (فرهنگ جغرافیایی ایر...
-
کبود گنبد
لغتنامه دهخدا
کبود گنبد. [ ک َگُم ب َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران . جلگه ای ، معتدل . دارای 209 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 174).
-
گل گنبد
لغتنامه دهخدا
گل گنبد. [ گ ُ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور واقعدر 24هزارگزی باختر چکنه ٔ بالا. هوای آن معتدل و دارای 199 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان کرباس بافی و راه...
-
گنبد اخضر
لغتنامه دهخدا
گنبد اخضر. [ گُم ْ ب َ دِ اَ ض َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : فرو سو نخواهیم شد ما همی که ما بر سر گنبد اخضریم . ناصرخسرو.در جهان دین میان خلق تا محشر همی کار این اجرام و فعل گنبد اخضر کنی . ناصرخسرو.همیشه تا که بود دور گنبد اخضربه ...
-
گنبد ازرق
لغتنامه دهخدا
گنبد ازرق . [ گُم ْ ب َ دِ اَ رَ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ) : این گنبد بیقرار ازرق بربود ز من جمال و رونق .ناصرخسرو.
-
گنبد اعظم
لغتنامه دهخدا
گنبد اعظم . [ گُم ْ ب َ دِ اَ ظَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فلک اعظم است که فلک الافلاک باشد و عرش اعظم همان است . (برهان ). عرش مجید. (مؤید الفضلاء) : فیلسوف اعظم و حرز امم کز روی وهم جای او جز گنبد اعظم نخواهی یافتن .خاقانی .
-
گنبد پیروزه
لغتنامه دهخدا
گنبد پیروزه . [ گُم ْ ب َ دِ زَ / زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : الاّ که بکام دل او کرد همه کاراین گنبد پیروزه و گردون رحایی . منوچهری .این گنبد پیروزه ٔ بی روزن گردان چون است گلستان گه و گاهی چو بیابان . ناصرخسرو.این رفیقان که بر...
-
گنبد ترمه
لغتنامه دهخدا
گنبد ترمه . [ گُم ْ ب َ دِ ت ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) یک فرسخ و نیم میانه ٔ شمال و مشرق دوزه است (از دهات بلوک صیمکان فارس ). (از فارسنامه ٔ ناصری گفتار دوم ص 225).
-
گنبد تیزپوی
لغتنامه دهخدا
گنبد تیزپوی . [ گُم ْ ب َ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : چنین آمد این گنبد تیزپوی بگردد همه چیز از گشت اوی .اسدی .
-
گنبد تیزرو
لغتنامه دهخدا
گنبد تیزرو. [ گُم ْ ب َ دِ رَ / رُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (آنندراج ). بمعنی گنبد آفت پذیر است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ) : پدید آمد این گنبد تیزروشگفتی نماینده ٔ نوبنو. فردوسی .چنین گردد این گنبد تیزروسرای کهن را نخوانند...
-
گنبد تیزگرد
لغتنامه دهخدا
گنبد تیزگرد. [ گُم ْ ب َ دِ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : نگه کن بر این گنبد تیزگردکه درمان از اویست و زویست درد. فردوسی .نباید که این گنبد تیزگرداز ایران برآرد از این کینه گرد. فردوسی .چنین آمد این گنبد تیزگردگهی شادمانی دهد گاه...
-
گنبد تیزگشت
لغتنامه دهخدا
گنبد تیزگشت . [ گُم ْ ب َ دِ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : پراندیشه از گنبد تیزگشت که فردا به سر بر چه خواهد گذشت .نظامی .
-
گنبد جبلیه
لغتنامه دهخدا
گنبد جبلیه . [ گُم ْ ب َ دِ ج َ ب َ لی ی َ / ی ِ ](اِخ ) گنبد گبر. بنایی است تاریخی به شکل گنبدی منفرد در دامنه ٔ شیوشگان (سیدحسین فعلی در کرمان ) که به احتمال قوی از ابنیه ٔ پیش از اسلام بوده و احتمالاً ابوعلی محمدبن الیاس (قرن چهارم هجری ) در تعمیر...