کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گناه آمرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گناه شستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ تَ) (مص م .)1 - پاک کردن گناه . 2 - کنایه از: بدگویی و غیبت از کسی .
-
صاحب گناه
لغتنامه دهخدا
صاحب گناه . [ ح ِ گ ُ ] (ص مرکب ) گناهکار. مذنب : به داور داور فریادخواهان به یارب یارب صاحب گناهان .نظامی .
-
بی گناه
لغتنامه دهخدا
بی گناه . [ گ ُ ] (ص مرکب ) بی جرم . (آنندراج ). بی جناه . بی جرم و بی تقصیر. (ناظم الاطباء) : اگر ما بشوریم بر بی گناه پسندد کجا داور هور و ماه . فردوسی .چرا جنگجوی آمدی با سپاه چرا کشت خواهی مرا بی گناه . فردوسی .هزاران سر مردم بی گناه بدین گفت تو ...
-
خرده گناه
لغتنامه دهخدا
خرده گناه . [ خ ُ دَ / دِ گ ُ ] (اِ مرکب ) گناه صغیر. مقابل گناه کبیر. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
بی گناه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بیگنه› bigonāh ویژگی کسی که گناهی نکرده و مرتکب جرمی نشده؛ بیتقصیر.
-
بخشیدن (گناه)
دیکشنری فارسی به عربی
بري
-
بی گناه
دیکشنری فارسی به عربی
بريي , نزيه
-
امرزش گناه
دیکشنری فارسی به عربی
تبرية
-
گناه ورزیدن
دیکشنری فارسی به عربی
ذنب
-
اثر گناه
دیکشنری فارسی به عربی
ندبة
-
گناه شستن
لهجه و گویش تهرانی
غیبت کردن ،تهمت زدن
-
بی گناه گونه
لغتنامه دهخدا
بی گناه گونه . [ گ ُ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) همچون بی گناهان . مانند بی گناهان . نزدیک بوضع و حالت مردم بی گناه : با این همه خداوند لختی ندانست که من در حدیث خوارزم بی گناه گونه بودم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 486).
-
منزه از گناه
دیکشنری فارسی به عربی
معصوم
-
گناه و ثواب
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
گناه و جرم
فرهنگ گنجواژه
جرم.