کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گمشده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گمشده
مترادف و متضاد
۱. پیگم، گمنشان، مفقود، مفقودالاثر، ناپدید
۲. خودباخته
۳. تباهشده، ضایع، نابود ≠ یافته
دیکشنری
gone, missing
-
جستوجوی دقیق
-
گمشده
لغتنامه دهخدا
گمشده . [ گ ُ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مفقود. فقید. یاوه . یافه . هرزه . خله . گم گشته . (یادداشت مؤلف ). ضالَّة. (دهار) (منتهی الارب ). ضال َّ. (ترجمان القرآن ) : ای گمشده و خیره و سرگشته کسایی گواژه زده بر تو امل ریمن و محتال . کسایی .هر سر که ک...
-
گمشده
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیگم، گمنشان، مفقود، مفقودالاثر، ناپدید ۲. خودباخته ۳. تباهشده، ضایع، نابود ≠ یافته
-
گمشده
دیکشنری فارسی به عربی
مفقود
-
واژههای مشابه
-
اثر گمشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ← اثر مفقود
-
اغل حیوانات گمشده وضاله
دیکشنری فارسی به عربی
باون
-
واژههای همآوا
-
گم شده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) gomšode ۱. مفقود؛ ناپدیدشده.۲. [مجاز] بهبیراههافتاده: ◻︎ راستی موجب رضای خداست/ کس ندیدم که گم شد از ره راست (سعدی: ۷۰).
-
گم شده
فرهنگ فارسی معین
(گُ. شُ دِ) (ص .) واقع در جایی نامعلوم یا فراموش شده .
-
جستوجو در متن
-
gumshoing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گمشده
-
vulgarise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گمشده
-
mismetre
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گمشده
-
unwiped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گمشده
-
gimmeringly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گمشده